کد خبر: ۲۶۹۶۸۶
تاریخ انتشار: ۲۱ تير ۱۴۰۲ - ۲۰:۱۱
ابوالفضل فاتح

از مشکلات حکمرانی کشور آن است که از ماهیت شعار نه شرقی و نه غربی عدول وحشتناکی شده است. برخی شعار نه شرقی نه غربی را به محو ایران از نظام روابط بین الملل تحریف کرده اند و برخی با وابستگی به یک طیف جهانی آن را بلاموضوع ساخته اند. مقتصای شعار نه شرقی و نه غربی استقلال از نفوذ قدرتها و امکان نقش آفرینی در فضای بینابینی است و هر شرط و عاملی که این فضای بازیگری را محدود کند ناقض و تحریف آن شعار است. متاسفانه به ویژه در یکی دو دهه اخیر سیاست هایی اتخاذ شده که به شدت محدودیت آفرین بوده و دست ایران را بسته و تعادل را از بین برده است و در نتیجه استقلال در سیاست خارجی از جمله رابطه با روسیه و چین متوازن دنبال نشده و نگرانی از وابستگی بالا گرفته است، همچنین حاکمیت با عنوان استقلال و افزایش قدرت هسته ای و نظامی، هم با بخش بزرگی از مردم میهن و هم با بخش عظیمی از جهان ساز ناسازگاری کوک کرده، یا در دام توطئه ی رقبا افتاده است و این باور جدی است که دست عوامل نفوذی رژیم اسرائیل در پشت برخی از سیاست ها و تنش آفرینی ها و انزواهای خود ساخته و شعارهای به ظاهر انقلابی نهفته است. همه شاهدیم که کشور که باید محور توازن منطقه باشد، خود از حالت توازن هم در عرصه ی داخلی و هم بین الملل خارج شده، و تحریم های چند ده ساله توان ملی کشور را به شدت تنزل داده است. حالا باید روشن شده باشد که پس از عبور از دوران جنگ سرد، اقتصاد و سیاست خارجی از سکه های رایج قدرت جهانی شده است و از همین روست که کشورهای عرب ثروتمند با همه ضعف ها ی اساسی شان میدان گرفته اند.

قلبا به تلاش های بزرگی که برای استقلال کشور و قدرت دفاعی کشور طی چندین دهه شده، عمیقا ارج می نهم و به خونهای پاک مرزداران وطن سر تعظیم فرود می آورم، اما روشن است که «قدرت سخت نظامی» با همه اهمیتش بدون اتکاء به قدرت اقتصادی و همراهی جمهور که از مولفه های نخست در برقراری امنیت ملی است و بدون اتکاء به «قدرت نرم» کافی نیست، بلکه هم شکاف و نارضایتی داخلی وهم فشار و طمع ورزی خارجی را بر می انگیزد، که چنین نیز شده است. این نگاهی است که رهبران کشور در تحلیل سقوط شوروی داشتند. حال چه شده است که آن تحلیل ها فراموش شده است؟


این که ما نمی توانیم با همه قدرت ها مذاکره کنیم، توهین به خودمان و فرصت سازی برای رقیبان است

وضعیت سیاست خارجی از وضعیت غم انگیز پاسپورت ایرانی هویداست


این که ما نمی توانیم با همه قدرت ها مذاکره کنیم یا اجازه آن را نمی دهیم، یک اتهام و توهین به خودمان و نخبگان میهن و یک فرصت سازی برای رقیبان است. چرا پس از ۴۴ سال نمی توانیم؟ خواهید گفت آنها قابل اعتماد نیستند. آری، مگر چین قابل اعتماد بود؟ مگر روسیه که ایران را در جنگ پهپادی تجاوز به اوکراین به متهم جهانی تبدیل کرد و حالا هم چنین تعریض می کند، قابل اعتماد بود؟ ترکیه که در اندیشه جابجایی مرزهای شمالی از طریق آذربایجان است، قابل اعتماد است؟ عربستان که مدعی حوضچه های نفتی و حامی ادعای امارات است قابل اعتماد است؟ حتی افغانستان هم قابل اعتماد نیست. اساسا سیاست خارجی عرصه اعتماد نیست، بلکه عرصه بهره گیری هوشمندانه و آینده نگر از امکانات و فرصت هاست. ایران در موقعیت راهبردی چهارراه جغرافیای سیاسی اقتصادی به عنوان یک فرصت بی نظیر قرار دارد، اما به شکل روزافزونی تلاشها متمرکز بر دور زدن این چهارراه و در بن بست قرار دادن ایران است. ترکیه که با رژیم اشغالگر هم ارتباط دارد، سال 2022 را سال ارتباط با جهان نام نهاد و همین دیروز معامله ای سنگین در ناتو به انجام رساند، اما ایران که باید نقطه تعادل منطقه و چهار راه ارتباطی باشد نوع ارتباط با کشورهای طرف قرار داد خود را چنان یک سویه تنظیم نموده که نظیرش کمتر مشاهده می شود و این به تنهایی از وضعیت غم انگیز پاسپورت ایرانی هویداست.


ادعاهای روزافزون ارضی، می تواند خطرناک و پرهزینه شود

این که نه ما جهان را بفهمیم و نه جهان ما را، یک سیاهچاله ارتباطی و لکنت عمیق است

راه حل، توافق در داخل و توازن در خارج است


متاسفانه در هر دو عرصه داخلی و خارجی دامنه ی ناکارآمدی ها و نارضایتی مردم روشن است. پای میهنمان در میان است. همه باید برای خروج از این عدم تعادل و ادعاهای روزافزون ارضی که می تواند خطرناک و پرهزینه شود چاره جویی کنیم و در راس همگان مسئولانی قرار دارند که گویی این همه مخاطرات را نمی بینند و این همه انذارها را نمی شنوند و شاید هم بسیاری قادر نیستند چون از دانش و جهاندیدگی لازم برخوردار نیستند. این که نه ما جهان را بفهمیم و نه جهان ما را، یک سیاهچاله ارتباطی و لکنت عمیق است که می توان ما را به مدرسه استثنائی های جهان وارد کند. واقعیت ها فریاد می زند که در جهان پیچیده ی امروز، اصرار بر سیاست های تک بعدی گذشته، جواب نمی دهد.

گس ترش روابط با کشورهای منطقه نیز گرچه ضروری و مفید است، اما با توجه به توان اقتصادی و نوع روابط این کشورها با قدرتها، بدون ارتباط متوازن و متنوع و معمول با همه جهان نتیجه ی کاملی نخواهد داشت، چنان که امروز کار به جایی رسیده است که در احقاق حقابه خود از افغانستان و بازگشت طلب از عراق و کره دچار مشکل هستیم و الا اینکه بفروشیم و پولمان را نتوانیم پس بگیریم که هنر نیست. حساب حقمان در خزر که بماند. این گونه نیست که جهان یا سلطه گر است یا سلطه پذیر و تمام راه حل ها به اعمال قدرت سخت در داخل یا خارج و یا قطع رابطه با فلان کشور ختم می شود و اگر جور دیگری رفتار کنیم، همه چیز زیر و رو می شود. راه حل های بینابینی هم وجود دارد و کشورهایی در جهان هستند که توانسته اند در ارتباط متوازن با جهان زیست کنند. به جای قهر با مردم، و به جای قهر با جهان، ضروری است تحول و توافق در داخل ، و توازن راهگشا و بن بست شکن در خارج و با همه ی قطب های جهان، در اولویت و فوریت قرار گیرد. آنگاه روسیه وچین و اروپا و آمریکا و دیگر قدرتها و کشورها، در جای صحیح خود قرار خواهند گرفت و با مردم و تمامیت ایران معامله ای در خور کرامت این ملت خواهند داشت.

نام:
ایمیل:
* نظر:
تازه‌های کسب و کار
عکس خبری