خرمشهر، این بندر کهن و پرآوازه در جنوب ایران، پیش از انقلاب اسلامی، به عنوان یکی از پیشرفتهترین و بینالمللیترین شهرهای کشور شناخته میشد. جایگاه استراتژیک این شهر در کنار آبراه اروندرود، آن را به شاهراه ارتباطی ایران با جهان عرب و بازارهای بینالمللی تبدیل کرده بود. خرمشهر شهری بود که در عین حال که به لطف رونق اقتصادی، چهرهای مدرن و برخوردار از امکانات پیشرفته داشت، با حفظ ارزشهای مذهبی و فرهنگی عمیق خود، ملقب به «نجف ثانی» شده بود.
اما با آغاز حمله رژیم بعث عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، این شهر به صحنهای از آتش، ویرانی و مرگ بدل شد.
با وجود تهاجم بیامان دشمن که از حمایت بیش از ۸۰ کشور جهان برخوردار بود، مردم خرمشهر با دستانی خالی اما قلبهایی مملو از ایمان، ۳۵ روز ایستادگی کردند. مردان، زنان، جوانان و حتی کودکان، هر کدام سهمی در دفاع از شهر داشتند. دختران بیتجربه در بیمارستان، پسران نوجوان در میدان جنگ، و مادرانی داغدیده در پشت جبهه، همگی فریاد ایستادگی یک ملت را سر دادند.
در برابر زرادخانههای مدرن و حمایتهای مالی و تسلیحاتی گسترده جهانی، مدافعان خرمشهر تنها با غیرت، همدلی و عشق به وطن ایستادند. این شهر، گرچه اشغال شد، اما با خون مردم و مقاومت مثالزدنیاش، به نماد افتخار و مظلومیت ایران بدل گشت. خرمشهر، تنها یک شهر نبود؛ حماسهای بود در دل تاریخ.
در تاریخ ایران، لحظاتی وجود دارند که نهفقط خطوط جغرافیا، که روح و هویت یک ملت را بازتعریف کردهاند. سوم خرداد ۱۳۶۱، بیتردید یکی از همان لحظات است؛ روزی که خرمشهر آزاد شد. عملیاتی که پشت آن، تنها یک فرمانده یا یک نیروی نظامی نبود، بلکه یک ملت ایستاده بود.
عملیات بیتالمقدس با رمز «یا علیبنابیطالب» در دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ آغاز شد. هدف، بازپسگیری خرمشهر از اشغال ارتش بعث عراق بود.
در این عملیات، بنا بر گزارشهای رسمی منتشرشده از مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، بیش از ۱۳۰ هزار رزمنده از یگانهای ارتش، سپاه، بسیج و نیروهای مردمی از سراسر کشور حضور داشتند. ۴ مرحله عملیات در مدت ۲۵ روز انجام شد که منجر به آزادسازی ۵۴۰۰ کیلومترمربع از خاک کشور گردید.
ارتش عراق در آن زمان با ۱۲ لشکر زرهی و مکانیزه، پشتیبانی لجستیکی فوقسنگین، اطلاعات ماهوارهای، تجهیزات مدرن و حمایت بیش از ۸۰ کشور جهان، بهویژه بلوک شرق و غرب، در خرمشهر مستقر بود. تنها شوروی، طبق آمار رسمی، ۸۵٪ از تسلیحات سنگین عراق را تأمین کرده بود. عربستان، کویت و امارات بیش از ۶۰ میلیارد دلار کمک مالی در اختیار بغداد قرار دادند.
در برابر این ارتش جهانیشده، رزمندگان ایرانی با تسلیحات محدود، پشتیبانی ابتدایی و ایمان راسخ، موفق شدند بیش از ۱۹ هزار تن از نیروهای دشمن را کشته، اسیر یا زخمی کنند و خرمشهر را پس از ۵۷۸ روز اشغال، به آغوش میهن بازگردانند.
همانطور که سردار سرلشکر شهید علی صیاد شیرازی گفته بود:
«در بیتالمقدس، همه ملت جنگید. اینجا ارتش و سپاه و بسیج یکی شده بودند، مثل خود خرمشهر که مال همه ایران بود.»
خرمشهر را سالهاست «پایتخت مقاومت ایران» مینامند؛ لقبی سنگین، اما بیپشتوانه. شهری که در روزهای آتش و خون، نماد ایستادگی یک ملت شد، امروز در سایه بیتدبیریها، وعدههای عملنشده و توسعهنیافتگی، به خرابهای تبدیل شده که تنها نشانی از ویرانی و فراموشی دارد.
چهار دهه از پایان جنگ گذشته، اما خرمشهر هنوز درگیر بازسازیِ ناتمامِ پس از جنگ است. درحالیکه برخی مسئولان همچنان از آن بهعنوان سمبل غیرت و افتخار یاد میکنند، مردمش با فقر، بیکاری، کمبود خدمات شهری و زیرساختهای فرسوده دستوپنجه نرم میکنند. کافیست از قاب تلویزیون فاصله بگیریم و نگاهی به خیابانهای شهر بیندازیم تا ببینیم از پایتخت مقاومت، جز محرومیت و فقر چیزی باقی نمانده است.
خرمشهر هنوز حالت جنگی دارد؛ امنیتی که باید حافظ آرامش مردم باشد، حالا مانعی شده برای زندگی عادیشان. ماهیگیری در اروند، بازگشت به روستاها، و حتی کشاورزی در نخلستانهایی که زمانی سبز و آباد بودند، ممنوع شده است. از «خین» تا «شلمچه»، جایی که روزگاری مردم برای تفریح و سیزدهبدر میرفتند، امروز خالی از نخل، خالی از زندگی، و خالی از امید است.
اگر حفظ این شرایط به نام امنیت ملی است، چرا هزینهاش فقط از مردم خرمشهر گرفته میشود؟ مگر مردم این شهر کم برای امنیت کشور فداکاری کردهاند که امروز باید تاوان همان امنیت را بدهند؟ سالهاست صحبت از برداشتن خاکریزها و تغییر کاربری سواحل اروند از نظامی به گردشگری مطرح است؛ همه موافقند، اما هیچ اقدامی نمیشود. مسئولیت این سکوت با کیست؟
بازار “تهلنجی” که در دیگر شهرهای استان فعال است، در خرمشهر ممنوع مانده. گویی قانون فقط برای این شهر نوشته شده است. چرا باید روی شهری با آنهمه افتخار، خاک مرده پاشیده باشد و بعد، حتی یک نفر پیدا نشود تا این خاک را بتکاند؟ چرا هیچکس پاسخگو نیست؟
این بدبختیها، مدالهایی شدهاند بر سینه شهری که با تمام وجودش از تمامیت ارضی کشور دفاع کرد. خرمشهر نیازمند یادبود و بوق و کرنا نیست ، بلکه تشنه تحقق وعدههایی است که چهار دهه است بر زبان دولتمردان مانده و به عمل نرسیدهاند.دولت ها امده اند و رفته اند و همه وعده داده اند اما دریغ از تحقق یک شعار اساسی
پایتخت مقاومت، امروز به نمادی از فراموشی بدل شده؛ اما شاید هنوز هم بشود از دل همین ویرانهها، صدای مطالبهای تازه بلند کرد. صدایی که نگذارد شهر قهرمان، قربانی بیعدالتی تاریخی شود. تا آنانی که فرزندانشان را برای آزادی خرمشهر از دست داده اند و مردانی که در عملیات بیت المقدس پاره ای از بدن خود را در آن شهر بجا گذاشتند با دیدن این خرابه افسوس نخورند.