شاید کمتر کسی فکر میکرد که دیدار حسن روحانی و دیوید کامرون عمری چند ساعته داشته باشد؛ دیدار و گفتوگویی که شعف خیلیها را برانگیخت و حتی به تبیین دستاوردهای این دیدار از سوی کارشناسان نیز منجر شد. اما آغاز صحبتهای دیوید کامرون در مجمع عمومی ملل متحد و موضعگیری غافلکننده وی در قبال کشوری که چند ساعت قبلتر رو در روی مقام عالیرتبه آن قرار گرفته بود صحنهیی تعجببرانگیز را رقم زد.
.jpg)
هرچند برخی بر این باورند که این رفتار کامرون برای کسانی که شناخت صحیحی از انگلستان داشته باشند تعجببرانگیز نیست، اما از غیردیپلماتیک بودن این رفتار نمیتوان غافل شد. حمیدرضا آصفی از آن جمله افرادی است که این رفتار نخستوزیر انگلیس را غیرعادی نمیداند. وی دلیل رویکرد متناقض نخست وزیر انگلستان در رابطه با ایران را در ایستادن در حال و هوای شعار مخصوص بریتانیا که غروب در این امپراتوری غروب نمیکند، میداند. آصفی که در دورهیی سخنگویی وزارت خارجه دولت اصلاحات را بر عهده داشته در خصوص تاثیرپذیری روند مذاکرات هستهیی ایران از رویکرد این کشور نیز معتقد است که اگرچه این رفتارها فضا را متاثر و منفی و از حالت سازنده خارج میکند ولی آنگونه نیست که به صورت بنیادی تاثیرگذار باشد.
ساعاتی پس از دیدار تاریخی روحانی و کامرون ما شاهد موضع گیری منفی و بسیار تند نخستوزیر انگلیس در خصوص ایران و متهم کردن تهران به حمایت از تروریسم بودیم. دلیل این رویکرد متناقض وی را در چه مسائلی میدانید؟
دولت انگلیس فرصت خوبی را از دست داد. فرصتی که میتوانست طی آن برای جبران اشتباهات گذشته خود در ایران، خاورمیانه و کشورهای اسلامی به نوعی سابقه بسیار بد خود را در این کشورها تا حدی ترمیم کند و به بازسازی چهره خود بپردازد و جهت جلب اعتماد مردم ایران قدم بردارد. اما متاسفانه دولت انگلیس این فرصت خوب را از دست داد. البته برای این اقدام میتوان چند دلیل را برشمرد. شاید از دلایل مهم این باشد که انگلستان هنوز فکر میکند در قرن 19 به سر میبرد. این کشور هنوز بر مدار این شعار که «خورشید در امپراتوری بریتانیا غروب نمیکند» رفتار متکبرانه و خودخواهانه از خود نشان میدهد. دلیل دوم از چندین دلیل را میتوان ناشی از این دانست که رویکرد انگلیس نسبت به جمهوری اسلامی ایران هنوز عوض نشده است. البته براساس اخباری که وجود دارد رییسجمهور کشورمان در دیدار با کامرون مواضع ایران را به صراحت به وی منتقل کرد اما با وجود برخی ژستهای ظاهری، همچنان رویکرد انگلیس تغییر نکرده است. البته با توجه به محروم شدن انگلیس از داشتن رابطه خوب با ایران و از دست دادن فرصتهای سیاسی و اقتصادی ناشی از این رابطه، این کشور درصدد است اشتباه گذشته خود در بستن سفارت در ایران را جبران کند. مواضع کامرون نیز از سوی دیگر دامن زدن به این مساله است. این مواضع ریشه در سیاستهای ریاکارانه این کشور که بستر غیرقابل اعتمادسازی این دولت را نشان میدهد، دارد. البته آنهایی که با روش و منش انگلیسیها آشنا هستند چندان از صحبتهای کامرون در مجمع تعجب نمیکنند. شاید بتوان گفت در این ماجرا خود انگلیس بود که ضرر کرد و نتوانست از این دست دادن مقامات دو کشور استفاده کرده و اعتبار خدشهدار شده را بازگرداند.
کامرون در شرایطی این سخنان را بر زبان آورد که کشورش یک ضلع از شش ضلعی مقابل ایران در مذاکرات هستهیی است و این مذاکرات کمتر از دو ماه برای به نتیجه رسیدن فرصت دارد. آیا این اظهارنظرهای سیاسی میتواند بر فضای مذاکرات هستهیی تاثیرگذار باشد؟
خیر. مذاکرات هستهیی روی ریل خود حرکت میکند و تروریسم که البته کشورهای غربی از حامیان جدی آن هستند، روابط منطقهیی و موضوعات مختلف بینالمللی از جمله موضوع صلحآمیز هستهیی ایران با طرفهای مقابل در ریل دیگری قرار دارند. اگرچه فضا را متاثر و منفی و از حالت سازنده خارج میکند ولی آنگونه نیست که بگوییم به صورت بنیادی تاثیرگذار است.
بحث بازگشایی سفارتخانه انگلیس در ایران از قریب به یک سال گذشته و از زمان روی کار آمدن دولت روحانی بهشدت تعقیب شده است، بسیاری هم این دیدار را بستر مناسبی برای تسهیل روند بازگشایی دانستند آیا این موضعگیریها میتواند بر این روند مطلوب تاثیرگذار باشد؟
تصور نمیکنم تاثیر بنیادی بگذارد. انگلیس مرتکب اشتباهی شد و آن هم بستن سفارتخانه خود در تهران بود. البته حرکتی که در ایران صورت گرفته نیز مورد تایید کسی نبوده و نیست. اتفاقی که درست منطبق با خواست دولت انگلیس بود. انگلیس نیز که به دنبال بهانهیی برای بستن سفارتخانه خود بود از این فرصت استفاده کرد اما بعد از این اتفاق بود که انگلیس به اشتباه خود پی برد. بعد از انتخابات یازدهم ریاستجمهوری اعلام مواضع دنیاپسند دولت جدید و رویکرد ایجابی در روابط بینالملل باعث شد انگلستان درصدد جبران اشتباه خود برآید. قطعا بازگشایی سفارتخانه از هر جهتی برای این کشور تبعات مثبتی در پی دارد. این کشور میتواند تحولات منطقهیی را از نزدیک ببیند. میتواند از رایزنی با ایران و گفتوگوها با مقامات کشور بهره بگیرد و حتی همکاریهای اقتصادی را افزایش دهد. البته این بازگشایی برای ما هم خیلی خوب است که میتواند در چارچوب حمایت از شهروندان انجام شود. لذا تصور نمیکنم در روند بازگشایی سفارتخانهها اختلال به وجود آید. شاید سرعت در روند بازگشایی را کم کند اما اتفاق عجیب و غریبی به وجود نخواهد آورد.
سخنان باراک اوباما در قبال ایران در مجمع عمومی سازمان ملل را چگونه ارزیابی میکنید؟
از آنجا که امسال موضوع تروریست و داعش در صدر اخبار قرار گرفته و این پدیده خشن و به دور از آموزههای اسلامی کل جهان را تحت تاثیر قرار داد، اوباما نیز سعی کرد بیشتر بحث خود را در این مورد مطرح کند. حتی در خصوص روسیه اگرچه مطلبی را عنوان کرد اما همه مسائل مطروحه وی تحت تاثیر داعش بود. بنابراین به سایر موضوعات از جمله موضوع هستهیی چندان در نطق اوباما پرداخته نشد و تا جایی هم که مطرح شد بسیار محتاطانه بود. اگرچه اوباما جملات منفی بهکار نبرد به نوعی تهدید در آن وجود داشت. البته تهدیدی مودبانه. در مجموع در قیاس با سال گذشته ادبیات وی در قبال ایران نرمتر و معتدلتر بود. احتمالا او به امید و انتظار نشسته تا ببیند گفتوگوی وزرای خارجه بعد از اجلاس در موضوع هستهیی چگونه خواهد بود. در مجموع میتوان گفت وی از ادبیاتی که مذاکرات هستهیی را تحت تاثیر منفی قرار دهد، پرهیز کرد.
بنابراین ما شاهد تفاوت در لحن اوباما نسبت به سخنان سال گذشته وی در مجمع عمومی بودیم، این تفاوت موضع چه تاثیری بر تنشزدایی از روابط دو جانبه خواهد گذاشت؟
روابط ایران و امریکا از کانال ادبیات مثبت و لفاظی عبور نمیکند. آنچه این روابط را متحول میکند و فصل جدیدی را به وجود میآورد ریشه در رفتار امریکا دارد. اگر تلاش کند رفتار خود را عوض کند و رویکرد جدیدی را در عمل و فعل- نه در گفتار -داشته باشد میتوان انتظار داشت که روابط بهبود یابد. اما با لفاظی و اظهارنظر و سخنرانی در سازمان ملل خیلی اتفاق خاصی در روابط ما با امریکا نخواهد افتاد. مگر اینکه در عمل متوجه تغییر رویکردها شویم. موضوع داعش نیز یک مصداق جدیدی است که رفتار امریکا با ایران دوپهلو، متضاد، ریاکارانه، از موضع بالا و بعد از افشاگری رهبری منفعلانه بود. در واقع سنگ محک ما باید در ارتباط با امریکا رفتار امریکا باشد نه گفتار.
تمرکز دستگاه دیپلماسی ایران در نیویورک و همزمان ورود رییسجمهور در پرونده هستهیی بیش از هر مساله دیگری در حاشیه و اصل مجمع عمومی میتواند به گرهگشایی کلان از این پرونده در سفر نیویورک منتهی شود؟
این امر بستگی به روزهای آینده دارد. یکی از اعضای هیات مذاکرهکننده ایرانی گفته که در بعضی از موضوعات به تفاهم رسیدهاند و وارد جزییات شدهاند خبری که فینفسه خوب است اما هنوز هم زود است که ارزیابی کرد آیا میشود به نتیجه رسید یا نه. طرف مقابل زیرکانه عنوان میکند که این ایستگاه آخر است و دیگر فرصتی نیست. اما این بیشتر شانتاژ و تحت فشار قرار دادن تیم ایرانی است. نیویورک ایستگاه آخر نیست این فرصت اگر به نتیجه برسد خیلی خوب است و اگر هم نرسد تصورم این نیست که همهچیز به آخر رسیده است. اینکه ما با طرف مقابل به کجا میرسیم به رویکرد منطقی و غیرمنطقی طرفهای دیگر بستگی دارد. اکنون همه فهمیدند که مشکل هستهیی ما نه یک موضوع جهانی است و نه یک موضع جامعه بینالملل. بلکه یک موضوع تصنعی ساخته شده امریکاست. اگر هم امریکا به منطق روی بیاورد روزهای آینده فرصت خوبی است و اگر هم نه، طبیعتا در روزهای آینده ادامه مذاکرات دنبال خواهد شد.