تندروها در ایران ادعا می کنند، تحریم های آمریکا، مسوول گسترش سریع کروناویروس در ایران نیست هرچند اقتصادی که زیر فشار تحریم هاست، نمی تواند در این زمینه کمک چندانی بکند. در هرحال، افزایش تحریم ها در حالی که ایران زخمی و مجروح است، از نظر اخلاقی نادرست و هراس آور است. اکنون، دولت ترامپ باید به این بحران بعنوان یک فرصت دیپلماتیک نگاه کند. کمترین کار این است که مسیر اعطای وام صندوق بین المللی پول را هموار کند.

به گزارش
اعتدال، روزنامه های نیویورک تایمز و واشنگتن پست که معتبرترین روزنامه های این کشور به شمار می روند، هردو در سرمقاله های خود خواهان برداشته شدن تحریم های آمریکا علیه ایران شدند. باید توجه داشت که رسانه های جریان اصلی آمریکا تاکنون چندان به کارزار ضدتحریم ایران نپرداخته بودند، از این رو این نگرش یک تحول مهم به حساب می آید.
این بحران کروناویروس، زمانِ گشایش در تحریم های ایران است
سردبیری نیویورک تایمز می نویسد: ایران در شرایط وحشتناکی است؛ در زمره کشورهایی است که به بدترین شکل از کروناویروس آسیب دیده اند با بیش از 32 هزار مورد ثبت شده مبتلا تا به امروز. تحریم ها، اقتصادش را ناتوان کرده، تنش ها با واشنگتن بالاست و حاکمیت هم ناتوان.
آیا آمریکا باید تحریم ها را سخت تر کند به این امید که راهبرد "فشار حداکثری"، تهران را وادار به تن دادن به خواسته واشنگتن می کند؟ یا باید تحریم ها را برای کمک به ایرانیان، سبک کند تا به آنها نشان دهد که دعوایی با مردم این کشور ندارد؟
به نظر می رسد که روشن باشد کدام تصمیم درست است. بکاربستن رحم و شفقت در زمان بحران، یک سیاست خارجی خوب است و در این مورد، چه بسا عملا کمک کند که دولت ترامپ به چیزی که دنبالش هست، برسد.
دولت آمریکا پیوسته تکرار می کند که مانع دادوستد بشردوستانه با ایران نمی شود. در این شرایط هراس آور، سخنان فریبنده به کار نمی آید. آمار مرگ و میر کروناویروس در ایران روز به روز بیشتر می شود. شاید شمار واقعی قربانیان از آمار رسمی بیشتر باشد.
ایران از صندوق بین المللی پول درخواست یک وام اضطراری پنج میلیارد دلاری کرده و فهرستی بلند از تجهیزات اساسی از دستکش و ماسک گرفته تا دستگاههای کمک تنفسی قابل حمل را ارائه داده است. باید همه این تجهیزات به فوریت در اختیار ایران قرار گیرد.
البته آنگونه که تندروها در ایران ادعا می کنند، تحریم های آمریکا، مسوول گسترش سریع کروناویروس در ایران نیست هرچند اقتصادی که زیر فشار تحریم هاست، نمی تواند در این زمینه کمک چندانی بکند. سال گذشته میلادی و پیش از کروناویروس، دیده بان حقوق بشر در گزارشی نوشت که توانایی ایران برای تامین مالی واردات بشردوستانه از جمله دارو، به شدت محدود شده است.
در هرحال، افزایش تحریم ها در حالی که ایران زخمی و مجروح است، از نظر اخلاقی نادرست و هراس آور است. اکنون، دولت ترامپ باید به این بحران بعنوان یک فرصت دیپلماتیک نگاه کند. کمترین کار این است که مسیر اعطای وام صندوق بین المللی پول را هموار کند.
آمریکا همچنین می تواند پیشنهاد اعزام کارشناسان برای ارائه کمک های فنی را بدهد، تدبیری که به مقام های پزشکی آمریکا هم این فرصت را می دهد که بر تجربه خود در زمینه یک بیماری همه گیر در ویرانگرترین شرایط آن بیفزایند.
دولت ترامپ همچنین باید به فوریت، تحریم ها را بصورت موقت هم شده بردارد و بی آنکه به دنبال بده بستان برود، چه بسا سخاوتمندی آمریکا بهترین راه برای ترغیب ایران به آزادکردن زندانیان آمریکایی و خارجی باشد.
در یک حالت ایده آل تر، این کار می تواند تنش ها را پایین آورده، حملات به نیروهای آمریکایی را کاهش دهد و حتی در ادامه، گفتگوهایی جدی برای توقف تشدید هسته ای ایران سر بگیرد.
اگر با برداشتن تحریم ها، ایران درخواست کمک را رد کرد یا به دنبال کاهش تنش ها نبود، می توان تحریم ها را برگرداند و آنگاه است که برای رهبران اسلامگرا، متقاعد کردن مردمشان به اینکه آمریکاست که راه کمک های بشردوستانه را بسته، بسیار دشوار خواهد شد.
از همه مهمتر، هیچ شواهدی وجود ندارد که ادامه راهبرد فشار حداکثری دولت آمریکا، به هیچیک از اهدافش برسد. برعکس، در یک سال گذشته، حاکمیت ایران، با تحریکات مکرر منطقه ای و هسته ای تلافی کرده و آشکارا متقاعد شده که این روش، در قیاس با خویشتنداری، بهتر جواب می دهد.
رابرت ماللی، علی واعظ (در فارین پالیسی) و به نحوی دیگر ژنرال کنث مکنزی رییس فرماندهی مرکزی (به کنگره) تاکید کردند که تندروهای ایران در شرایط ناچاری و اضطرار ممکن است به ریسک های خطرناکتری دست بزنند.
تعلیق تحریم ها، هموارکردن راه برای وام صندوق بین المللی پول و پیشنهاد کمک، البته کمک واقعی، ممکن است موجب نشود که حکومت ایران کمتر خطرناک شود اما این کاری است که آمریکا بعنوان یک ملت بزرگ باید انجام دهد و برخلاف گزینه دیگر یعنی ادامه و تشدید تحریم ها، این احتمال را بیشتر می کند که ایران کمتر خطرناک بشود.
آمریکا باید به دنبال یک آتش بس بشردوستانه با ایران باشد
سردبیری واشنگتن پست نیز نوشت: ایران، همچون ایالات متحده، درگیر جنگی ناکام علیه کروناویروس نوین است که به گفته کارشناسان اگر محدود نشود، می تواند میلیونها نفر را در هر دو کشور قربانی کند. با این حال نه دولت ترامپ و نه رژیم آیت الله علی خامنه ای، اجازه ندادند که این شرایط اضطراری بی سابقه، آنها را از جنگ علیه یکدیگر منصرف کند.
از حملات علیه پایگاههای آمریکایی در عراق که بگذریم، این هفته، آقای خامنه ای و آقای پمپئو، خود را وقف جنگ لفظی علیه طرف مقابل کردند. حاکم ایران، تحریم های آمریکا را مسوول کندشدن مقابله با کروناویروس دانست که اشاره کرد ساخته دست آمریکاست. پمپئو هم مدعی شد که تهران درباره گستره ابتلا، دروغ می گوید و پولی را که باید صرف مقابله با این اپیدمی شود، می دزدد.
منطق خشن مشخصی در پس حملات در عراق وجود دارد: تندروهای ایرانی امید محتملی دارند که آمریکا را مجبور به عقب نشینی از عراق کرده و با یک پیروزی راهبردی، موازنه ای در برابر خسارات ناشی از تحریم های آمریکا، بدست آورند. اما فهم اینکه چه منطقی در پس سیاست خارجی آمریکاست، دشوارتر است.
در یک شرایط فوق العاده ی بحران انسانی، دولت ترامپ تدابیر "فشار حداکثری" را افزایش می دهد تا زندگی یک ملت هشتاد میلیونی را سخت تر کند. با کدام هدف؟
به نظر نمی رسد که با این روش، سقوط رژیم و یا تسلیم آن تحقق یابد بلکه این آمریکاست که توسط عامه مردم ایران و نیز دیگر ملت ها – از جمله متحدین آمریکا- سرزنش می شود که کار را برای مقام های مسوول در مقابله با کروناویروس دشوارتر کرده است: بریتانیا از جمله کشورهایی است که خواهان گشایش در تحریم ها شده است.
پمپئو می گوید که آمریکا به ایران پیشنهاد کمک پزشکی داده اما رژیم آن را رد کرده است و تحریم ها هم جلوی واردات مواد خوراکی و دارویی را نمی گیرد. این در حالی است که تحریم های آمریکا، تامین مالی، بیمه و حمل و نقل کالا به ایران را قیچی کرده است. به نوشته نرگس باج اوغلو از دانشگاه جان هاپکینگز و مهسا روحی از موسسه بین المللی مطالعات راهبردی، چندین شرکتی که تجهیزات پزشکی مورد نیاز برای مقابله با کرونا را تامین می کنند، ارسال محموله به ایران را متوقف کرده اند.
دست کم، دونالد ترامپ در برابر فشار پمپئو و دیگر تندروها برای تشدید واکنش نظامی در عراق ایستاده است. با اینحال، به جای تشدید تحریم ها، وی باید از گذر اقدام های بشر دوستانه دوجانبه، برای ایران فرصتی را برای کاهش تنش ها فراهم آورد. رژیم پیش از این، یکی از شهروندان آمریکایی را از زندان آزاد کرده است. دولت آمریکا ضمن آنکه باید به دنبال آزادی بقیه باشد، باید از درخواست وام اضطراری ایران از صندوق بین المللی پول حمایت کند.
کشمکشی که ترامپ با ایران آغاز کرد، آشکارا در رسیدن به اهدافش ناکام مانده است. اپیدمی کروناویروس فرصتی به او می دهد تا این مسیر را اصلاح کند و همزمان به تلاش برای محدود کردن کروناویروس در یکی از نقاط کانونی خطرناک آن، یاری رساند.
ترامپ باید تحریمهای ایران را سبک کند یا با یک فاجعه انسانی روبرو شود
فیلیپ گوردون و آریانه طباطبائی، در مقاله ای در واشنگتن پست نوشتند: با توجه به این که ایران یکی از کانونهای شیوع کووید-19 است، کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ، آسیبهای افزودهی قابل توجهی خواهد داشت که فقط به ایران محدود نخواهد شد. واکنش دولت ترامپ به یک فاجعهی قریبالوقوع انسانی در ایران و درخواستها برای پاسخ فوری جامعه بینالملل، با فشار و حتی تحریمهای بیشتر همراه بوده است. برخی از مقامات دولت ترامپ به رهبری پمپئو و گرنل باور دارند که اکنون زمان مناسبی برای حمله نظامی تلافیجویانه علیه ایران است، با این امید که سرانجام این کار بتواند رژیم تهران را به تسلیم شدن وادار کند.
متاسفانه تشدید این رویکرد به جای تسلیم کردن ایران، افزایش مرگ ایرانیان، شیوع بیشتر ویروس به کشورهای همسایه و معرفی چهرهای شرورانه از ایالات متحده در ایران و سایر مناطق جهان و سرانجام؛ فراهم کردن این امکان برای چین را به همراه خواهد داشت که در حالی که تا حد زیادی در این جریان مقصر است، نقش بازیگر پاسخگوتر را بازی کند.
نقش سوءمدیریت اسفبار دولت ایران که دروغپراکنی، فساد و بیکفایتیاش به قیمت جان 2هزار نفر تمام شده، انکارناپذیر است اما این حقیقت را تغییر نمی دهد که مساله کووید-19 فقط به ایران مربوط نیست و تهدیدی برای منطقه و جهان است. ایران مرزهای پرخلل طولانی با همسایگانی مانند افغانستان و عراق دارد، دو کشوری که ایالات متحده سرمایههای مالی و جانی چشمگیری را برای ایجاد ثبات در آنها هزینه کرده است.
ترکیه، پاکستان و همسایگان ایران در خلیج فارس از شیوع کووید-19 آسیب دیدهاند، همانگونه که سوریه و لبنان، کشورهایی که روابط چشمگیری با تهران دارند نیز تحت تاثیر این شیوع قرار گرفتهاند. اگر همهگیری در کشورهای جنگزدهای مانند سوریه و یمن شیوع پیدا کند، جمعیتهای آسیبپذیر در اردوگاههای پناهندگی و مراکز اسکان افراد بیسرپناه با شرایط بسیار وخیمتری روبرو شده و به این ترتیب موج پناهدگان به غرب افزایش مییابد.
شیوع کروناویرو همچنین میتواند توانایی حضور بازرسان بینالمللی در ایران را هم تحت تاثیر قرار دهد و تلاشهای بینالمللی برای پایش برنامه هستهای آن را پیچیدهتر کند.
حتی بر فرض محال اگر فشار آمریکا به فروپاشی رژیم ایران بیانجامد- که به نظر می رسد این هدف واقعی دولت ترامپ باشد- باید پرسید آیا فروپاشی سیاسی و اجتماعی کشوری با 80 میلیون جمعیت در شرایط یک همهگیری جهانی به نفع ایالات متحده یا هر کشور دیگری است؟
پاسخ به این چالش، رها کردن اهداف مهم در پیشگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای یا محدود کردن نفوذ منطقهای آن و همچنین برداشتن کورکورانه تحریمها نیست که رژیم ایران بتواند از این فرصت فراتر از اهداف بشردوستانه استفاده کند. بلکه ایالات متحده باید در راستای منافع خود و با بهرهمندی از اقدامات مناسب بهگونهای عمل کند که احتمال بروز یک فاجعه انسانی حتمی را کاهش دهد و سیاست کنونی را ثمربخش کند.
ایالات متحده باید با متوقف کردن گسترش کارزار شکست خورده تحریمها به ایران پیشنهاد کمک بدهد؛ فهرست معافیت کالاهای بشردوستانه و داروها از تحریمهای آمریکا را گسترش دهد و درخواست کند که هیچ بانک، شرکت یا سازمان غیردولتی فعال در ارائهی پشتیبانیهای پزشکی تحریم نشود.
واشنگتن همچنین باید از ارائه وام صندوق بینالمللی پول به ایران در راستای مبارزه با ویروس حمایت کند و در ازای محدودیتهای هستهای و همکاری منطقهای ایران، گشایش بیشتری در تحریمها را ایجاد کند.
منتقدان خواهند گفت که این رویکرد پاداشی برای رفتار بد ایران و گشایشی برای رژیمی است که مسئول تراژدی موجود در این کشور است. اما اگر رویکرد پشنهاد شده عملی نشود، تراژدی بزرگتری به وقوع خواهد پیوست که میتواند همه ما را تحت تاثیر قرار بدهد.
"دیپلماسی فاجعه" ترامپ تا به اینجا چندان نتیجهای نداده است
مایکل کراولی و لارا جیکز در نیویورک تایمز نوشتند: پیشنهاد کمک دولت ترامپ به ایران و کره شمالی برای مقابله با بحران کروناویروس که از طرف هر دو کشور رد شد، بیانگر روشی است که ترامپ برای رسیدن به اهداف سیاست خارجیاش در میان همهگیری اتخاذ کرده و همچنین بیانگر چگونگی تاثیر این ویروس بر رویکرد او است. مقامات دولت ترامپ باور دارند که این بحران فرصتهای تازهای آفریده است اما ریسکهایی هم به همراه دارد، چرا که چین و روسیه در پی بهرهبرداری از ضعف و آشفتگی دشمان آمریکا هستند.
کارشناسان این رویکرد را "دیپلماسی فاجعه" مینامند- روشی که کشورها در آن از بلایایی مانند زلزله، سونامی و بیماری برای پیشبرد برنامههای برونمرزی خود استفاده میکنند. در گذشته این رویکرد، بلایای محلی را شامل میشد؛ اکنون ترامپ و سایر رهبران جهان واکنشهای سیاسی خود را با توجه به بحرانی بازسنجی میکنند که تمام جهان را مبتلا کرده است.
ریچارد فوتین، عضو شورای امنیت ملی در دوران جورج بوش و مدیر کنونی مرکز امنیت نوین آمریکا میگوید: "بدیهی است که کروناویروس تقریبا تمام ابعاد سیاست خارجی آمریکا را برای مدتها تحت تاثیر قرار خواهد داد." این ویروس در حال حاضر رقابت بین ایالات متحده و چین را افزایش داده و میتواند به خروج نیروهای آمریکایی از عراق، افغانستان و سایر مناطق- به دلیل محافظت آنها از ویروس- شتاب ببخشد.
دولت چین دروغپراکنیها در راستای دستداشتن ایالات متحده در ساخت کروناویروس را افزایش و خودش را در جایگاه رهبر جهانی مبارزه با این همهگیری قرار داده است. این کشور حتی پیشنهاد کمک به ایالات متحده برای مقابله با بحران را ارائه کرده است. روسیه نیز با ژستی مشابه، پیشنهاد اراسال کیتهای آزمایشگاهی به آمریکا را داده و با نمایش بازدید پوتین از بیمارستانهای میزبان بیماران کرونا، بیتوجهی ترامپ به این بحران را به چالش کشیده است.
برغم درخواست جامعه بینالملل، برای پایان دادن به تحریمهای آمریکا علیه ایران (و سایر کشورها نظیر ونزوئلا)، دولت ترامپ هیچ اقدامی در این زمینه انجام نداده است. مقامات آمریکایی میگویند دولت ایران فقط باید خودش را به خاطر تحریمها سرزنش کند و میتواند با پایان دادن به برنامه هستهای و دخالت خارجی در کشورهایی مانند سوریه و یمن، از تحریمها رهایی یابد.
اما رهبران کشورهای اروپایی، روسیه و چین بر لزوم اقدام واشنگتن در این زمینه تاکید دارند. یک گروه از نمایندگان دموکرات و لیبرال در نامهای به پمپئو و منوچین نوشتند: "به جای افزایش تحریمها علیه مردم ایران در این زمان بحرانی، ما از شما میخواهیم در اقدامی بشردوستانه، به خاطر مردم ایران و برای کمک به آنها در راستای مبارزه با ویروس، تحریمها علیه ایران را کاملا به حالت تعلیق در بیاورید."
جرت بلانک، مقام پیشین وزارت امور خارجه در دوران اوباما، میگوید که محدودیتهای مالی آمریکا حتی در مسیر ارسال کمکهای بشردوستانهی مجاز به ایران نیز مانع اساسی ایجاد کرده است.
ولی نصر، یکی دیگر از اعضای وزارت خارجهی دولت اوباما میگوید، آنها پیشنهاد کمک آمریکا را در حالی که هیچ دگرشی در سیاستها انجام نمی شود "ناکافی و بیارزش دانسته و آن را رد میکنند." "دولت ایران خواهان موقعیتی نیست که در آن ایالات متحده در ازای گامهای حداقلی، به منافع حداکثری دست مییابد."
خطرات تازهی دشمنی بینالمللی: چگونه همهگیریها، محاسبات ژئوپلیتیکی را دگرش میدهند
مارک کوکیس در ریسپانسیبل استیتکرفت نوشت: اکنون تهدید هولناکتری از برنامهی هستهای در ایران پدیدار شده است. ایران- با توجه به اقتصاد و نظام مراقبت سلامت آسیب دیده از چندین دهه تحریم- به کانون شیوع کروناویروس در خاورمیانه تبدیل شده است. بدیهی است اگر ایران تحریم نبود، شیوع کروناویروس در خاورمیانه بهتر از شرایط کنونی بود.
ضعف اقتصادی ایران که نتیجهی مستقیم اقدامات ایالات متحده از 1979 میلادی علیه این کشور است، توانایی آن در رویارویی با همهگیریها را با ایجاد کمبود تقریبا تمام تجهیزات مورد نیاز، کاهش داده است. علاوه بر کمبود تجهیزاتی مانند دستگاههای تنفسی، عوامل دیگری مانند مهاجرت شمار فراوانی از پزشکان و متخصصان مراقبتهای سلامتی به سایر کشورها در جستجوی فرصتهای اقتصادی بهتر نیز به طور غیرمستقیم به تحریمهای آمریکا مربوط است. اگر این افراد اکنون در ایران حضور داشتند میتوانستند جان بسیاری از مبتلایان را نجات بدهند.
اگر جمهوری اسلامی نظام اقتصادی کارآمدی داشت، ایران و همسایگانش از جمله متحدان ایالت متحده در خاورمیانه نیز با خطر کمتری روبرو بودند. ضعیف نگه داشتن کشورها با تاکتیکهایی مانند تحریم یا جنگهای نیابتی- یک رویکرد سیاست خارجی استاندارد که سالهاست توسط واشنگتن علیه گروهی از دشمنان استفاده میشود- اکنون به جای این که یک دستاورد ژئوپلیتیکی در یک راهبرد مهم باشد، به مشکلی عمده برای امنیت بینالمللی تبدیل شده است.
ایالات متحده و سایر قدرتهای جهانی بیش از این نمیتوانند جهان را صفحهی شطرنجی ببینند که در آن کشورهای رقیب یکدیگر را تضعیف میکنند تا به مزایایی مانند بازارها و منابع طبیعی دست یابند. تمام کشورها باید توانایی توسعهی توانش خود برای رویارویی با بحرانهای فراملی مانند همهگیری کنونی را داشته باشند.
شیوع کروناویروس بیسابقه بود، اما غیرقابل پیشبینی نبود. پژوهشگران سلامت عمومی از مدتها پیش هشدار داده بودند که شیوع بیماریهای عفونی در جهان در حال افزایش است. شهریسازی، مهاجرت، بازارهای بهم پیوسته، مقاومت آنتیبیوتیکی و عوامل دیگر بافتی جهانی را به وجود آوردهاند که میتواند محل بروز بیماریهایی مانند کووید-19 باشد.
تنها امیدواری برای مقابله با تهدیداتی مانند کروناویروس یا تهدیدات مشابه از جمله، قاچاق انسان، تروریسم، گسترش تسلیحات هستهای و دگرشهای اقلیمی، همکاری کارآمد میان کشورهای دارای توانمندی بالا است: یعنی کشورهای برخوردار از اقتصادهای سالم، بازارهای شکوفا و دولتهایی که توانایی مدیریت کارآمد منابع و کالاهای اساسی را دارند.
به جز واشنگتن و تهران، سایر کشورها نیز باید رقابت ژئوپولیتیکی را رها کنند. تمام انرژیها و منابع هند و پاکستان صرف رویارویی با یکدیگر بر سر کشمیر میشود، منابعی که اکنون برای مقابله با کروناویروس نیاز است. هر حملهی مسکو به اوکراین، گشایندهی راهی به روی ویروس هایی است که میتواند از مرزهای روسیه نیز عبور کند.
بدیهی است که که کروناویروس نمیتواند به رقابتها و دشمنیها پایان دهد. اما اقدامات متمرکز برای تضعیف نظاممند کشورها دیگر نمیتواند به عنوان حاکمیت پاسخگوی رهبران ملی در نظر گرفته شود. دیدگاههای مانوی و راهبردهای ژئوپلیتیکی خصمانهای شبیه آنچه ایالات متحده علیه ایران دارد به شکل خطرناکی کهنه هستند.
آمریکا در برابر ایران نیز باید از رویکردی استفاده کند که اخیرا برای تعامل با پاکستان برگزیده است. خطمشی منسوخ آمریکا برای تضعیف و دشمنی با کشورها با این امید که آنها دگرش یابند یا به فروپاشی برسند اکنون ریسکهای بههنگامی را به همراه دارد که مهمتر از مزایای احتمالی آینده است.
مقامات آمریکایی چه بسا آرزوی دگرش ماهیت و رفتارهای هر دولتی را داشته باشند که برای تحقق این هدف راههای صلحآمیزی وجود دارد. اما ایالات متحده نمیتواند از عهده خطرات دشمنیهای بیپایانی برآید که کشورهایی مانند ایران را از تبدیل شدن به شریک آمریکا در مواقع ضروری باز میدارد. تمام کشورها یابد این اولین آموزهی شیوع کروناویروس را به اصلی تازه برای حکمرانی تبدیل کنند.