دولت ترامپ متاسفانه تاکنون از استراتژی مشخصی برای بازگرداندن ایرانی ها به میز مذاکره پیروی نکرده است. تیم امنیت ملی ترامپ در روزهای آینده باید راه های ممکن برای شروع مذاکرات دوجانبه را بررسی کند. ترامپ باید اعتراف کند که خروج از توافق هسته ای اقدام اشتباهی بود. او تاکنون برنامه واقع گرایانه ای برای دست یابی به یک توافق جدید ارائه نکرده است.

پس از حملات پهپادی به پالایشگاههای خریص و بقیق عربستان، تنش در خلیج فارس بالا گرفته است. در حالی که نیروهای یمنی مسئولیت این حملات را برعهده گرفتهاند اما رئیس جمهوری و وزیر امور خارجه آمریکا انگشت اتهام را به سوی ایران گرفتهاند.
به گزارش
اعتدال؛ با این حال و در حالی که مقامات ایران، قاطعانه ادعاهای مقامات آمریکایی را رد کردهاند، آمریکاییها هنوز اصرار دارند که ایران عامل این حملات بوده است.
با توجه به تاثیرگذاری این حملات در روابط منطقه ای و منازعات بین المللی، حمله به آرامکو بازتاب گسترده ای در رسانه های بین المللی داشته و تحلیل های متفاوتی در رابطه با آن و همچنین تاثیر آن بر روابط دیپلماتیک و پیامدهای آتی این حملات، ارائه شده است. در زیر گزارشی از این تحلیل ها ارائه خواهد شد.
نارضایتی اعراب از تناقض در گفتار و عمل ترامپ
روزنامه "نیویورکتایمز" در گزارشی با اشاره به بیدفاعی کشورهای عربی منطقه در برابر ایران نوشت: اگرچه در رسیدن به چنین نقطهای، اشتباهات محاسباتی ترامپ موثر بودهاند، اما بحران کنونی در خلیج فارس تنها مربوط به دولت ترامپ و تلههای «کمپین فشار حداکثری» علیه ایران نیست. از زمان بحرانی که بهواسطه حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ رقم خورد، آمریکا همواره در حال کاهش حضور خود در این منطقه بوده است و اکنون نیز که آمریکا در زمینه تامین نفت مورد نیازش وابستگی بسیار کمتری به خاورمیانه دارد، بعید بهنظر میرسد رئیسجمهور آمریکا حاضر شود تا جان بسیاری از نیروهای نظامی خود را برای دفاع از عربستان سعودی در برابر ایران به خطر بیندازد.
دههها است که رهبران عربستان سعودی باور دارند روابط نزدیک با آمریکا و هزینه میلیاردها دلار برای خرید تسلیحات از این کشور، عربستان را از هرگونه آسیب احتمالی مصون نگه میدارد. آنها همواره از دیپلماتهای آمریکایی میخواهند تا مواضع خصمانهتری را علیه ایران اتخاذ کنند یا آنگونه که ملک عبدالله در سال ۲۰۰۸ گفت: «سر مار را قطع کنند.» اعتماد به نفس سعودیها پس از جنگ خلیجفارس در سال ۱۹۹۱ زمانی که ائتلاف آمریکا و بریتانیا صدام حسین را از کویت بیرون کرد، افزایش یافت.
اما ایمان به قدرت آمریکا همواره موجب شده است تا حکام سعودی نتوانند برخی از واقعیتها را درک کنند. جمعیت و توان نظامی ایران از کشورهای حاشیهخلیج فارس بیشتر است و آمریکا نیز نزدیک به ۱۰ هزار مایل با این منطقه فاصله دارد. در هرگونه جنگ احتمالی شهرهایی که در حاشیه خلیج فارس واقع شدهاند نخستین اهداف خواهند بود و بر خلاف ایران، این شهرها بسیار آسیبپذیر هستند. تنها فرود یک بمب در دوبی کافی است تا وجهه این شهر را بهعنوان یک قطب امن تجاری، اقتصادی و گردشگری از میان بردارد. اکنون بهنظر میرسد این کابوس در آستانه تحقق قرار گرفته است. بنابر ادعای این مطلب، در روز شنبه چند موشک ایرانی توانستند با عبور از سامانه پدافندی آمریکا در عربستان، تانکرهای نفتی را در دو سایت از مهمترین مکانهای تولید نفت عربستان مورد هدف قرار بدهند. اگرچه آسیبوارد شده در نتیجه این حمله محدود بود اما پیام آن نه: ایران میتواند در هر زمانی شریان اقتصادی خلیجفارس را مورد حمله قرار دهد.
اما از سوی دیگر فعل و انفعالات سیاسی متعاقب این حملات نیز خود موجب خشم ریاض شده است. ترامپ که میلی ندارد تا با وارد کردن کشورش به یک جنگ جدید، چشمانداز پیروزی خود را در انتخابات ۲۰۲۰ خدشهدار کند، به روال گذشته، تنها به بیان جملاتی متناقض بسنده کرد. حتی با اینکه مایک پمپئو این حملات را «اقدام به جنگ» توصیف کرد، هیچ نشانهای از مسوولیتپذیری کاخسفید در اینباره دیده نمیشود. البته هنوز زود است که بگوییم چه نتیجهای از این تحولات حاصل میشود. اگر این حملات موجب آغاز یک جنگ نشود که در نتیجه آمریکا نیز باید در آن دخالت کند، ایران قدرتمندتر از گذشته در هرگونه مذاکرات احتمالی آتی ظاهر میشود.
اما ریشه تعهدات آمریکا به حمایت از پادشاهیهای خلیج فارس به سال ۱۹۴۵ بازمیگردد؛ زمانی که فرانکلین روزولت، رئیسجمهور آمریکا با عبدالعزیز بنسعود، نخستین پادشاه عربستان سعودی دیدار کرد. در جریان جنگسرد و نیز از زمان هری ترومن تا جورجبوش آمریکا معتقد بود که دفاع از میدانهای نفتی عربستان امری ضروری برای مقابله با کمونیسم است. این روابط البته در دو برهه حادثه یازده سپتامبر زمانی که مشخص شد ۱۵ فرد سعودی در هواپیمای عامل این حمله حضور داشتند و نیز زمانی که گفته میشد اوباما خواستار کاهش سطح روابط با عربستان است مورد آزمون قرار گرفت. با این حال بهنظر میرسید که با به قدرت رسیدن فردی مانند دونالد ترامپ در آمریکا، ریاض و ابوظبی بار دیگر به منجی بودن آمریکا امیدوار شدهاند، آنها زمانی که ترامپ از برجام خارج شد و تحریمهای گستردهای را علیه ایران اعمال میکرد نتوانستند خشنودی خود را پنهان کنند.
بهتازگی رهبران عرب حاشیه خلیجفارس، نارضایتی خود را از وجود تناقض در گفتار و عمل ترامپ ابراز کردهاند. در ماه ژوئن، پس از منهدم شدن پهپاد آمریکایی توسط سپاه، ترامپ بهطور جدی ایران را تهدید به تلافی کرد و بعد در لحظات آخر حمله تلافیجویانه به ایران را لغو کرد. حتی تصمیم اخیر ترامپ برای اخراج جان بولتون، مشاور امنیتملی جنگطلب خود به این گمانهزنی قوت بخشید که او به دنبال جنگ نیست. اماراتیها نیز به این نتیجه رسیدهاند که دیگر نمیتوانند حساب زیادی روی رئیسجمهور آمریکا باز کنند. آنها بهتازگی و در خفا، یک هیات دیپلماتیک را به ایران اعزام و اغلب نیروهای خود را نیز از یمن خارج کردهاند. ترامپ همچنان میتواند امیدهای رهبران عرب منطقه برای مقابله با ایران را تحریک کند. اما به نظر میرسد سیاست کنونی ترامپ در برابر تهران درنهایت کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس را به این نتیجه میرساند که باید بدون کمک آمریکا با ایران تعامل کنند.
گام بعدی ترامپ در قبال ایران را نمیتوان پیش بینی کرد
روزنامه "گاردین" نیز خود نوشت: در ماه های گذشته پیام های ضد و نقیضی را از دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در ارتباط با سیاست خارجی شنیده ایم. او به خوبی نشان داده است که جهان بینی منسجم و تعریف شده ای ندارد. روز شنبه شاهد حملاتی علیه تاسیسات نفتی عربستان بودیم. رئیس جمهور آمریکا ابتدا در صفحه توییتر خود اعلام کرد که عوامل احتمالی شناسایی شده اند و ارتش آمریکا آماده واکنش نشان دادن به این حملات است. اما او در روزهای بعد در مصاحبه با خبرنگاران گفت که به دنبال جنگ با هیچ کشوری نیست. وزیر امور خارجه آمریکا در ابتدا به طور مستقیم ایران را متهم به انجام این حملات کرده بود. اما ترامپ گفت که منتظر جمع آوری اطلاعات و شواهد بیشتر است. در ماه ژوئن گذشته بعد از آنکه نیروهای مسلح ایران یک پهپاد آمریکایی را سرنگون کردند، رئیس جمهور آمریکا در نهایت از تصمیم خود برای استفاده از گزینه نظامی منصرف شد.
اما هنوز نمی توانیم گام های بعدی ترامپ را پیش بینی کنیم. ترامپ بارها تاکید کرده است که تمایلی به شروع یک جنگ فاجعه آمیز دیگر در خاورمیانه ندارد. اما او فردی دمدمی مزاج و نادان است که رهبری دولتی پر هرج و مرج را در دست دارد. متاسفانه بحران کنونی در منطقه خلیج فارس هر روز وخیم تر می شود. حمله پهپادی و موشکی روز شنبه به بزرگ ترین مرکز فرآوری و پالایشگاه نفتی دنیا خطر جنگ در خاورمیانه را افزایش داده است.
ایرانی ها هر گونه نقشی در این حملات را رد کرده اند. شبه نظامیان حوثی یمن روز یکشنبه مسئولیت کامل این عملیات را بر عهده گرفتند.
ترامپ در اولین پیام های خود در توییتر این برداشت را القاء کرد که منتظر دستور گرفتن از ریاض برای حمله به ایران است. البته سعودی ها هنوز به طور مستقیم اتهامی را علیه تهران مطرح نکرده اند. عربستانی ها نگرانند که چنانچه به این حملات واکنش نشان ندهند، دوباره در آینده مورد هدف قرار خواهند گرفت. علاوه بر این، حملات اخیر باعث نگرانی سرمایه گذاران در شرکت نفتی دولتی آرامکو عربستان شدند. محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان در حال برنامه ریزی برای فروش سهام این غول نفتی و اعمال اصلاحات گسترده در اقتصاد کشور بوده است. اما ریاض گزینه های محدودی برای واکنش نشان دادن دارد. آن ها به هیچ وقت تمایلی به شروع یک درگیری گسترده در منطقه ندارند.
ایرانی ها اطمینان پیدا کرده اند که با واکنش جدی از طرف واشنگتن روبرو نخواهند شد. آنها در ماه های اخیر به دنبال نمایش دادن این موضوع بودند که کمپین فشار حداکثری آمریکا عواقب بدی برای کل کشورهای منطقه خواهد داشت و فقط مردم ایران از تحریم های ترامپ رنج نخواهند کشید. ترامپ وعده داده بود که کارزار فشار رهبران ایران را به پای میز مذاکره بازخواهد گرداند. اما در عوض شاهد رفتار دیگری از تهران بوده ایم، زیرا آن ها چیزی برای از دست دادن ندارند. امارات نیز در ماه های اخیر بعد از حملات علیه نفت کش های تجاری از کمپین فشار واشنگتن دوری گرفت و به دنبال بهبود روابط خود با ایران است. اروپایی ها نیز به رهبری فرانسه در حال تلاش برای کاهش تنش در منطقه هستند. اما ابتکار عمل پاریس برای دیپلماسی در صورتی نتیجه خواهد داد که آمریکا حاضر به کاهش تحریم های اقتصادی علیه تهران باشد. با توجه به حملات اخیر حداقل در کوتاه مدت بعید به نظر می رسد که دو طرف به میز مذاکره برگردند.
ترامپ ادعا می کند به دنبال توافق بهتر و جامع تری با ایران است که در آن مسائلی همچون برنامه موشکی، حقوق بشر و حمایت از شبه نظامیان شیعه نیز در نظر گرفته شوند. اما خروج از توافق برجام حتی آینده برنامه هسته ای ایران را در هاله ای از ابهام قرار داده است. تصمیمات نسنجیده ترامپ منطقه را در معرض خطر جنگ قرار داده است.
محمد بن سلمان، شرور یا قربانی؟
نشریه "واشنگتنپست" با بررسی واکنش مقامات کشورهای مختلف به حمله اخیر پهپادی به تاسیسات نفتی آرامکو در عربستان، روابط کشورها با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان را زیر ذرهبین گذاشته و نوشته است: «مایک پامپئو پس از دیدار با محمد بن سلمان در پیام توئیتری خود نوشت: "آمریکا در کنار عربستان است و از حق این کشور برای دفاع از خود حمایت خواهد کرد".
موضوعی که اشاره به آن لازم است، نزدیکشدن به سالگرد رویدادی است که پیشتر روابط آمریکا و سعودیها را عمیقا تحت تاثیر قرار داد: قتل جمال خاشقجی، ستوننویس نشریه واشنگتنپست توسط عوامل دولت سعودی؛ این روزنامهنگار از منتقدان تلاشهای ولیعهد عربستان برای "اصلاحات" در این کشور به شمار میرفت.
هر دو رویدادی که بدان اشاره شد، نوعی همزادی با یکدیگر دارند. اگرچه در حمله شنبه پیش، محمد بن سلمان طرف مهاجم نبود، در نگاه بسیاری از کشورها به این رویداد، خبری از همدردی دیده نشد. شهرت جهانی محمد بن سلمان، نه به قربانی بودن، بلکه به شرارت اوست.
نتایج نظرسنجیهایی که پس از قتل خاشقجی صورت گرفت، نشان از کاهش محبوبیت این کشور در انظار عمومی داشت. در یک نظرسنجی که توسط واشنگتنپست در ایالتهای "تاثیرگذار" آمریکا ترتیب داده شد، ۸۴ درصد از شرکتکنندگان معتقد بودند مقامات ارشد سعودی تلاش داشتند بر قتل این روزنامهنگار سرپوش بگذارند.
در فوریه سال جاری میلادی، دو سوم آمریکاییهایی که در نظرسنجی موسسه "گالوپ" شرکت کردند، نگاهی منفی نسبت به عربستان سعودی داشتند؛ این آمار ۱۲ درصد از نرخ سال پیش بیشتر بود و از کشورهایی نظیر ونزوئلا و چین نیز آماری منفیتر به شمار میرفت.
استیون کوک، از اعضای "شورای روابط خارجی" در نیویورک اظهار داشته که حملات اخیر علیه عربستان سعودی، موجب نشده که دیدگاه کسی تغییر کند. او میگوید: "خاشقجی تبدیل به نمادی شده که مقامات واشنگتن را به دادخواهی علیه روابط با سعودیها وا میدارد".
این مسئله تنها متوجه عربستان سعودی نیست و دیگر همپیمانان غربی این کشور نیز درگیر موضوعاند. علاوه بر اینکه آمریکا بلافاصله ایران را متهم به این حمله کرد، کشورهای غربی نیز در بیانیههایی که در مورد حملات شنبه صادر کردند، محتاطانه به مخالفت با واکنش یکجانبه پرداختند.
به گفته یک سخنگو در لندن، بوریس جانسون، نخستوزیر انگلیس، روز سهشنبه با ولیعهد عربستان تماس گرفت تا حملات را محکوم کند اما تاکید کرد که باید برای "بررسی حقایق آنچه که رخ داده" یک گروه حقیقت یاب ایجاد شود.
روز چهارشنبه، امانوئل ماکرون، رئیسجمهوری فرانسه از اعزام کارشناسان جهت کمک به بررسی این حمله خبر داده و "مشارکت فرانسه در تامین امنیت عربستان و ثبات منطقه" را خاطرنشان شده بود. او از عامل حمله صحبتی به میان نیاورد.
در آلمان، هایکو ماس، وزیر خارجه این کشور، روز دوشنبه از نگرانی کشورش درخصوص خطر تشدید اوضاع سخن گفت.
در همین راستا سیاستمداری در کانادا با استفاده از موضوع حملات اخیر، اشاره به امن و محفوظ بودن میدانهای نفت آلبرتا کرده بود.
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه با اینکه سال پیش، از جمله رهبران معدودی بود که میان بن سلمان و خودش فاصله نینداخت، همدردی کمی درخصوص این حمله ابراز داشت و به حاضران در سخنرانی او گفت عربستان سعودی باید یک سامانه دفاع موشکی روسی بخرد.
او طی رویدادی که روز دوشنبه در ترکیه برگزار شد، به مزاح اظهار داشته بود: "این سامانهها از تمام موارد زیرساختی عربستان سعودی به شکلی موثر محافظت خواهد کرد".
روسیه و دیگر کشورها، تعهد خود به توافق هستهای سال ۲۰۱۵ با ایران (برجام) را حفظ کردهاند. عربستان سعودی مخالف این توافق بود و آمریکا نیز تحت ریاست ترامپ، سال پیش از آن خارج شد؛ با این حال، واکنش خاموش کشورهای مذکور میتواند بازتابی از پریشانی روابط آنها با ریاض باشد.
محمد بن سلمان ۳۴ ساله، در عربستان سعودی عملا دومین مقام کشور پس از پادشاه سلمان، پدر ۸۳ ساله خود به شمار میرود. بن سلمان پس از آنکه در سال ۲۰۱۷ به عنوان ولیعهد منصوب شد، سردمدار سیاستِ اصلاحاتی فراتر از حد بود و حال، از او به طور گستردهای به عنوان رهبر دوفاکتو یاد میشود.
اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مذکور او نخست مورد استقبال قدرتهای غربی بود که برای مدتها آرزومند بروز نظامی لیبرال در خاندان سعودی بودند؛ از همین رو، جشنهایی برای بن سلمان در پایتخت کشورهای اروپایی و آمریکا برگزار شد.
روز دوم اکتبر، قتل خاشقجی در کنسولگری عربستان واقع در استانبول، دگرگونی تمام این ماجرا را در پی داشت.
خاشقجی شخصیتی شناختهشده در جوامع سیاسی غرب بود؛ عضوی از نخبگان خود عربستان سعودی که شهرتش به سبب انتقادات موثر او از بن سلمان بود و کشته شدن، بدترین دلیل معروفیت او به شمار میرود.
اقدام بن سلمان در مداخله نظامی فاجعهبار پادشاهی عربستان در یمن، نقش او در تحریم منطقهای قطر، زندانی شدن فعالان حقوق زن تحت دولت او و تلاش عجیب او برای ربودن نخستوزیر لبنان، عواملیاند که بر تکبر او در هدایت کردن پادشاهی عربستان به سوی یک فاجعه، صحه میگذارند.
معترضانی طی نشست سران گروه ۲۰ در بوئنوس آیرس که در نوامبر سال ۲۰۱۸ برگزار شد، خواستار بازداشت بن سلمان شده بودند و به نظر میرسید رهبران جهان از او دوری میجستند. ناراحتی امانوئل ماکرون از محمد بن سلمان، طی مکالمهشان مشهود بود؛ رئیسجمهوری فرانسه گفته بود: "تو هیچگاه به من گوش نمیکنی".
در نشست امسال گروه ۲۰ که در اوزاکای ژاپن برگزار شد، به نظر میرسید آبها تا حدودی از آسیاب افتاده بود و بن سلمان در کانون توجهها قرار داشت. حمله شنبه پیش با اینکه در خاک عربستان اتفاق افتاد، قلب مراودات جهانی در زمینه انرژی را نشانه رفت و تاثیری غیر مستقیم بر امور تمامی کشورها داشت.
با این حال، بحثهایی ادامهدار در حال رخ دادن است؛ به خصوص در مورد آمریکا و برخی کشورهای اروپایی که مخالفتی محکم و تقریبا فزایندهای با فروش تسلیحات به عربستان سعودی بروز میدهند. بر خلاف ترامپ که مصوبههای کنگره آمریکا برای قطع فروش تسلیحاتی به ریاض را وتو کرده، آلمان این فروش تسلیحاتی به پادشاهی عربستان را متوقف ساخته است.
مایکل نایتز، از اعضای "موسسه واشنگتن در امور سیاسی خاور نزدیک" که برای دههها پدافند هوایی عربستان را مورد بررسی قرار داده، میگوید این کشور هنوز در مقابل حمله به این کشور شکننده است مگر اینکه سیاستمداران آمریکایی دیدگاه خود را تغییر دهند. او میگوید: "کنگره تا حدودی نیاز دارد که بر این مسئله فائق آید".
حمله مذکور نشان داد که عربستان سعودی، احتمالا به همان میزانی که خودش اغلب بدان اقرار دارد، شکننده است؛ با این حال، ستیزهجویی این پادشاهی میتواند نهایتا آن را از محافظتی که بدان نیاز دارد، باز بدارد.»
عوامل بیمیلی ترامپ به حمایت از عربستان
نشریه "فارن پالیسی" نیز در مقالهای عواملی را که موجب شدهاند ترامپ، سعودیها را در برابر ایران تنها بگذارد بررسی میکند و مینویسد: بهرغم تکذیب مقامات ایرانی، مقامات واشنگتن و ریاض میگویند به این نتیجه رسیدهاند که حمله پهپادی به تاسیسات نفتی آرامکو در عربستان سعودی توسط ایران صورت گرفته است؛ حملهای که در نتیجه آن، تولید نفتی روزانه در عربستان ۷/ ۵ میلیون بشکه معادل ۵ درصد از نفت جهانی کاهش یافت. در این شرایط اگر ترامپ تصمیم به واکنش نظامی تلافیجویانه بگیرد، تقابلی که متعاقب آن درمیگیرد را میتوان جنگ نفتی جدید آمریکا در خاورمیانه دانست. با این حال در شرایط کنونی برخلاف گذشته، منافع حاصل از نفت خود عاملی است که نهتنها طرفها را به آغاز درگیری نظامی تشویق نمیکند، بلکه مانع از آن میشود. آغاز جنگ در خلیجفارس بدون تردید به بیثباتی گستردهای در بازارهای جهانی نفت منجر خواهد شد. اگر دولت ترامپ اقدام نظامی علیه ایران انجام دهد، چه یکجانبه و چه همراه با عربستانسعودی، تاسیسات نفتی ایران را هدف قرار دهد، خود موجب کاهش منابع تولید نفت خواهد شد. اگرچه صادرات نفت ایران از زمان بازگرداندن تحریمهای آمریکا در آگوست ۲۰۱۸ به شدت افت داشته است، این کشور همچنان روزانه تا بیش از ۲ میلیون بشکه تولید میکند و حدود نیم میلیون بشکه از فرآوردههای نفتی و گاز مایع پتروشیمی را به طیف گوناگونی از خریداران صادر میکند. هرگونه حمله نظامی میتواند این صادرات را از زنجیره عرضه و تقاضا در بازارها خارج کند آنهم در حالی که تولیدکنندگان همه توجه و تلاش خود را برای جبران کاهش تولیدات نفتی عربستان، در بازار جهانی معطوف کردهاند.
تهران همچنین تهدید کرده است که پاسخ هرگونه اقدام نظامی از سوی واشنگتن یا ریاض را خواهد داد. اگر ایرانیها تاسیسات نفتی عربستان را مورد حمله قرار دهند، این اقدام میتواند موجب کاهش مضاعف ظرفیت تولید در تاسیسات نفتی دیگر یا اخلال در روند تعمیر تاسیسات آرامکو عربستان شود. این حملات پهپادی بیش از آنچه تحلیلگران پیشبینی میکردند موجب خسارت در تاسیسات آرامکو شدند. حتی اگر این حملات نیز توسط ایرانیها صورت نگرفته باشند، اکنون میتوان گفت ایران توانایی تحمیل خسارتهای بسیار هنگفتتری را بر تاسیسات نفتی عربستان سعودی دارد، چراکه مشخص شد حتی استقرار سامانه پدافند موشکی پاتریوت آمریکا نیز نتوانست ایمنی تاسیسات نفتی عربستان را تضمین کند.
ایران حتی میتواند تنگه هرمز را نیز مسدود کند. با اینکه شاید نیروی دریایی ایران نتواند برای بلندمدت این تنگه را مسدود نگه دارد، اما همان زمان محدود نیز میتواند هرج ومرج گستردهای را در بازارهای جهانی ایجاد کند. بهعلاوه نرخ بیمه کشتیرانی نیز به شدت افزایش خواهد یافت. هرگونه تقابل نظامی در خلیج فارس منافع بسیاری از دولتهای تامینکننده انرژی را با ریسکهای جدی مواجه میکند. برای نمونه عربستان درپی یک درگیری شدید نظامی در منطقه، در چند جبهه با خطرات جدی مواجه میشود. مهمتر از همه اینکه اعتبار شرکت نفتی آرامکو عربستان بهعنوان یک تامینکننده بزرگ نفت، با ضربه مهلک دیگری روبهرو میشود.
سناریوی جنگ در خلیجفارس همچنین میتواند امنیت انرژی چینیها و اروپاییها را نیز به شدت با مخاطره مواجه سازد. عربستانسعودی هماکنون بزرگترین تامینکننده نفت چین است. اروپاییها نیز اگرچه وابستگی کمتری به نفت عربستان دارند اما کماکان ۱۳ درصد از نفت موردنیاز خود را از عربستان وارد میکنند. بنابراین هرگونه درگیری نظامی ضمن اینکه اروپاییها را وادار به پرداخت مبالغ بیشتر برای جبران نفت مورد نیاز میکند، تلاشهای آنها را برای باز ماندن کانالهای دیپلماتیک با ایران نابود میکند. دولت ترامپ به نظر میرسد که نسبت به پیامدهای سیاسی و امنیتی درگیری نظامی با ایران آگاه است و اگرچه ترامپ در واکنش به حمله آرامکو ابتدا تهدید به اقدام نظامی کرد اما چند روز بعد ایران را بهعنوان عامل این حملات معرفی نکرد.
واکنش های احتمالی آمریکا در قبال ایران پس از حمله آرامکو
"العربی الجدید" نیز نوشت: چرا پمپئو با عجله به عربستان و امارات سفر کرد؟ این سوالی است که از عصر روز چهارشنبه در واشنگتن تکرار میشود. آیا این یک مأموریت برای اطمینان دهی بود؟ یا زمینه سازی و یا مشاوره؟
در این چارچوب، باید به چند دلیل احتمالی توجه داشته باشیم که دولت ترامپ در خصوص با حادثه حمله به آرامکو، بر آن تکیه میکند؛ اول آنکه سفر وزیر خارجه آمریکا سه روز پس از حمله مذکور، انجام شد و همین مساله، هیاهوی زیادی در مورد موضع آمریکا و نخبگان سیاسی آن برانگیخت. اختلاف بین سیاستمداران آمریکایی در مورد مسئولیت این حمله و راههای پاسخ دادن به آن، کاملا واضح بود. ترامپ از همان ابتدا یک موضع خاکستری اتخاذ نموده و اعلام کرد که منتظر نتایج تحقیقات عربستان میماند.
همزمان با تصمیم وزیر خارجه ایالات متحده برای سفر به عربستان، ترامپ اقداماتی را انجام داده و صحبتهایی کرد که مبتنی بر واگذاری مسئولیت پاسخگویی به حمله آرامکو، به عربستان بود. علاوه بر اینکه از وزارت خزانه داری خود خواست تحریمها علیه تهران را افزایش دهد. وی با این اقدام، قصد داشت اینگونه وانمود کند که دولتش به خاطر حمله به آرامکو، بر فشارهای خود علیه ایران افزوده است. اما عملا، اینگونه گامها، در حالت فعلی، تاثیرگذار نیست. علاوه بر اینکه تحریمهای آمریکا بدون شک نتوانسته است تهران را مجبور به عقب نشینی از سیاست بازدارندگی خود کند؛ همانطور که در جریان ماجرای نفت کشها در تنگه هرمز و آبهای خلیج فارس، مشاهده کردیم.
علاوه بر این و همزمان، ترامپ روز چهارشنبه رابرت اوبراین را به سمت مشاور امنیت ملی کاخ سفید و جانشین بولتون منصوب کرد؛ کسی که در منصب قبلی خود، یعنی رئیس بخش مذاکرات مربوط به آزادسازی گروگانهای آمریکایی در خارج، موفقیت مهمی را به دست آورده و انتخاب او به عنوان مشاور امنیت ملی، براساس وابستگی اش به محافظه کاران انجام شده است؛ گذشته از اینکه وی از معترضان به سیاست اوباما در قبال ایران و توافق هستهای بود. مساله مهمتر انکه اوبراین مهارت زیادی در زمینه مذاکره برای امضای توافقها دارد و مانند بولتون، ایدئولوژیک نیست.
این در حالی است که روز چهارشنبه، رئیس جمهور ایالات متحده از تصمیم خود مبنی بر عقب نشینی از حمله هوایی به ایران، در پاسخ به ساقط شدن پهپاد آمریکایی، دفاع کرد. در مورد حمله به آرامکو نیز به نظر نمیرسد ترامپ قصد استفاده از گزینه نظامی را داشته باشد. اما صحبتهای پمپئو در این خصوص که هدف گرفتن آرامکو، به منزله اعلان چنگ است، ظاهرا با موضع علنی ترامپ، هماهنگ نیست.
بمباران آرامکو، بحران با ایران را در برابر سه احتمال قرار داد: ۱- ادامه شرایط فعلی، با خطرات موجود و روز افزون ۲-حمله سایبری یا نظامی به ایران و ۳-یافتن راه حل دیپلماتیک.
قطعا ترامپ نمیتواند این حادثه را نادیده بگیرد؛ بنابراین پمپئو به عربستان رفت تا به هم پیمان خود اطمینان داده و بر این موضوع تاکید کند که «ایالات متحده به عربستان کمک میکند تا توان بازدارندگی اش را تقویت کند».
آیا حوادث بیشتری در انتظار ایران و آمریکا است؟
"فایننشال تایمز" نوشت: حملات روز شنبه علیه تاسیسات و میادین نفتی عربستان چالش بزرگی در مقابل قدرت های غربی ایجاد کرده اند. آمریکا ادعا می کند که ایران عامل انجام این حملات بوده است. اما غربی ها هنوز در مورد نحوه مجازات کردن تهران با یکدیگر اتفاق نظر ندارند.
آمریکا و کشورهای اروپایی نگرانند که هر گونه اقدام تلافی جویانه علیه ایران به بروز درگیری گسترده تری در خلیج فارس منجر شود. آن ها می دانند که جنگ در منطقه قیمت نفت در بازارهای جهانی را افزایش خواهد داد و به اقتصاد دنیا ضربه وارد می کند.
قدرت های اروپایی روز دوشنبه از گمانه زنی در مورد عوامل اصلی حملات اخیر پرهیز کردند. باید توجه داشته باشیم که اروپایی ها هم زمان در حال تلاش برای نجات دادن توافق هسته ای هستند و تمایلی به عصبانی کردن رهبران ایران ندارند. شبه نظامیان حوثی تحت حمایت ایران در ابتدا مسئولیت حملات پهپادی و موشکی روز شنبه را بر عهده گرفتند. امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه در هفته های اخیر تلاش می کرد که بین تهران و واشنگتن میانجیگری کند. اما حوادث اخیر احتمال از سرگیری گفت و گو بین دو کشور را کاهش داده است.
الی گرمانمایه، کارشناس مسائل خاورمیانه در اندیشکده شورای روابط خارجی اروپا در این ارتباط گفت: «بدون شک تنش های اخیر کار را برای قدرت های اروپایی دشوارتر کرده اند و احتمال موفقیت دیپلماسی کاهش یافته است. اما در صورتی که دو طرف راهی برای کاهش تنش در منطقه پیدا نکنند، در ماه های آینده شاهد حوادث بیشتری خواهیم بود».
مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا ایران را متهم به حمله ای بی سابقه علیه دو تاسیسات نفتی دولتی عربستان کرد. مقامات ایران هرگونه نقشی در این حملات را رد کرده اند. ترامپ در صفحه توییتر خود تهران را متهم به دروغ گویی کرده است.
مقامات آمریکایی از صحبت کردن در مورد واکنش احتمالی به این حملات امتناع می کنند. مارک دوبویتز، رئیس اندیشکده بنیان دفاع از دموکراسی ها در این ارتباط گفت: «ظاهرا دولت ترامپ منتظر جمع آوری اطلاعات و شواهد بیشتر برای اثبات نقش ایران است. البته ما نمیدانیم که ترامپ در نهایت چه واکنشی نشان خواهد داد.»
مایک راجرز، رئیس سابق کمیته اطلاعاتی مجلس نماینده آمریکا معتقد است که عوامل حملات باید هزینه این اقدام خود را بپردازند. البته او گفت که آمریکا باید همه گزینه های ممکن از جمله هدف قرار دادن مواضعی در داخل ایران و روی آوردن به دیپلماسی را در نظر بگیرد.
در ماه ژوئن نیروهای مسلح ایران یک پهپاد جاسوسی آمریکا را در نزدیکی تنگه هرمز هدف قرار دادند. ترامپ تصمیم گرفت که به این اقدام تهران واکنش نشان ندهد. به همین خاطر بسیاری از تحلیلگران اشاره می کنند که تهدیدات رئیس جمهور آمریکا توخالی به نظر میرسند.
سوزان مالونی، کارشناس مسائل ایران در موسسه بروکینگز در مصاحبه با ما گفت: «ترامپ در صفحه توییتر خود با لحن تندتری صحبت می کند. اما در عمل مشاهده کرده ایم که تمایلی به استفاده از گزینه نظامی ندارد. او به خوبی می داند که مردم آمریکا از یک جنگ پرهزینه دیگر در خاورمیانه پشتیبانی نمی کنند».
تورکلی المالکی، سخنگونی ائتلاف نظامی عربستان در جنگ داخلی یمن روز گذشته ادعا کرد نتایج اولیه نشان می دهند که سلاح های استفاده شده در حملات اخیر ایرانی بوده اند.
عربستان و آمریکا در سال های گذشته بارها ایران را متهم به ارسال سلاح برای حوثی های یمن کرده بودند. البته دو عربستان هنوز به طور مستقیم ایران را به عنوان عامل انجام حملات روز شنبه معرفی نکرده است.
چند روز قبل از این حملات جان بولتون، مشاور امنیت ملی تندروی ترامپ از کاخ سفید اخراج شده بود. در هفته های اخیر گمانه زنی های زیادی در مورد احتمال دیدار ترامپ با حسن روحانی، رئیس جمهور ایران در مجمع عمومی سازمان ملل انجام شده است.
قدرت های اروپایی نیز تاکنون بیانیه های محتاطانه ای را در واکنش به حملات اخیر منتشر کرده اند. سخنگوی دولت آلمان در کنفرانس خبری خود گفت که دولت آنجلا مرکل هنوز ارزیابی در مورد عاملان احتمالی حملات انجام نداده است.
دومینیک راب، وزیر خارجه بریتانیا نیز در مصاحبه با شبکه اسکای نیوز این حملات را نقض آشکار قوانین بین المللی توصیف کرد. اما او اضافه کرد که بریتانیا هنوز نمی تواند در مورد عوامل مسئول اظهار نظر کند.
دولت مکرون نیز در بیانیه خود هشدار داد که چنین حملاتی خطر درگیری در منطقه را افزایش می دهند. روسیه به قدرت های غربی در مورد هر گونه اقدام نظامی علیه تهران هشدار داد.
البته قدرت های اروپایی نیز همچون آمریکا نگران رفتار مخرب ایران از جمله برنامه موشکی و حمایت از گروه های شبه نظامی در یمن، سوریه و لبنان هستند. اما آن ها هیچ تمایلی برای ورود به یک جنگ جدید در خاورمیانه ندارند.
تشدید تنش در منطقه می تواند امیدهای اروپایی ها برای نجات دادن توافق هسته ای را نابود کند. دولت فرانسه اخیرا یک بسته اعتباری 15 میلیارد دلاری را در ازای پایبند ماندن تهران به تعهدات هسته ای خود و بازگشت به میز مذاکره پیشنهاد کرده بود.
اما در شرایط کنونی به نظر می رسد که مسیر دیپلماسی با موانع بیشتری روبرو شده است. افزایش تنش در خاورمیانه پیدا کردن یک راه حل صلح آمیز برای بحران ایران را دشوارتر میکند.
الکس هالمن، عضو اندیشکده شبکه رهبری اروپا در این ارتباط گفت: «حوادث اخیر کشورهای اروپایی را در موقعیت دشوارتری قرار داده اند. آن ها برای پیشبرد مسیر دیپلماسی باید ایران را وادار کنند که از انجام اقدامات تحریک آمیز پرهیز کند».
حمایت امریکا از عربستان در جنگ داخلی یمن نیز غیرمسئولانه و مخرب است
"نیویورک تایمز" در مطالبی دیگر نوشت: در سال 1987 یک جنگنده عراقی در آب های خلیج فارس به ناو محافظ یو اس اس استارک آمریکا حمله کرد. در این حمله 37 ملوان آمریکایی کشته شدند. این اتفاق در طول جنگ هشت ساله بین ایران و عراق رخ داد. مقامات عراقی از آمریکا عذرخواهی کردند و هدف قرار گرفتن ناو استارک را غیر عمدی دانستند. اما این حادثه زمینه ای برای افزایش تنش بین تهران و واشنگتن فراهم کرد. در ماه های بعد نیروهای دریایی ایران و آمریکا برای مدتی مختصر در آب های خلیج فارس با یکدیگر درگیر شدند.
روز شنبه این هفته شاهد حملاتی گسترده علیه پالایشگاه ها و میادین نفتی در عربستان بودیم. هنوز شواهد محکمی در مورد عوامل این حملات فراهم نشده است. اما مقامات آمریکایی بالافاصله انگشت اتهام را به سمت ایران نشانه گرفتند. بدین ترتیب احتمال بروز یک درگیری نظامی در خلیج فارس دوباره افزایش یافته است. رئیس جمهور آمریکا پیش از تصمیم گیری در مورد نحوه واکنش نشان دادن به حملات اخیر باید مروری بر حوادث سال 1987 داشته باشد.
رژیم صدام حسین در سال 1980 به ایران حمله کرد. اما آمریکا در طول این جنگ خونین هشت ساله صرفا نظاره نگر نبود. رونالد ریگان، رئیس جمهور سابق و مشاورانش به این نتیجه رسیدند که حمایت از رژیم صدام حسین در راستای منافع آمریکا خواهد بود. ایران در آن دوره زمانی دشمن محسوب میشد. در نتیجه، عراق به دوست آمریکا تبدیل شد.
نیروهای دریایی ایران و آمریکا در سال 1987 برای مدتی کوتاه با یکدیگر درگیر شدند. در نهایت این مبارزه نابرابر در آوریل سال 1988 به نابودی بخش بزرگی از نیروی دریایی ایران منجر شد.
اما این اتفاق دستاورد چندان مهمی برای آمریکا به دنبال نداشت. در واقع صدام حسین بیشترین نفع را از مداخله نظامی آمریکا برد. اما صدام حسین حمایت های آمریکا را با اشغال کشور همسایه کویت پاسخ داد. بدین ترتیب آمریکایی ها پی بردند که عراق دوست واقعی آن ها نبوده است.
اما درگیری محدود آمریکا با ایران در خلیج فارس تجربه مهمی برای دولت های بعدی فراهم کرد. بعد از آقای ریگان نیز تعدادی از روسای جمهور آمریکا به اشتباه تصور می کردند که مداخله مستقیم یا غیر مستقیم نیروی نظامی می تواند به افزایش ثبات در خلیج فارس کمک کند.
در واقعیت مداخله های نظامی آمریکا نتیجه معکوسی برای منطقه به دنبال داشته اند. قدرت نظامی به تنهایی نمی تواند منافع آمریکا را تامین کند.
شبه نظامی های حوثی در یمن از سال 2015 در حال جنگ با ائتلاف عربی تحت حمایت عربستان بوده اند. ایران نیز در این جنگ از حوثی ها پشتیبانی می کند. متاسفانه حمایت های نظامی آمریکا از عربستان نیز به وخامت اوضاع در این کشور جنگ زده منجر شده است.
دولت عربستان در طول دوره های ریاست جمهوری اوباما و ترامپ همچون رژیم صدام حسین در دهه 1980 به یکی از متحدان نزدیک آمریکا تبدیل شد. اما نیروهای نظامی تحت هدایت عربستان نیز همچون ارتش صدام حسین نتوانستند در میدان نبرد پیروز شوند. به همین خاطر جنگ داخلی یمن همچنان ادامه پیدا می کند.
جنگ داخلی یمن تاکنون جان 70 هزار نفر از مردم این کشور را گرفته است و 18 میلیون نفر نیز در معرض قحطی قرار دارند. اما نتیجه نهایی این جنگ اهمیت چندانی برای منافع آمریکا در منطقه ندارد. به عبارت دیگر، همچون دهه 1980 دشمنی با ایران آمریکا را به سمت یک سیاست خارجی غیر اخلاقی هدایت کرده است.
البته منظور این نیست که واشنگتن در جنگ یمن از طرف اشتباه حمایت می کند. در واقع ما باید به طور کامل در این جنگ بی طرف باشیم. ایران شاید دشمن آمریکا محسوب شود، اما عربستان صعودی دوست ما نیست. سرمایه گذاری های میلیارد دلاری سعودی ها در آمریکا و لابی گری محمد بن سلمان، ولیعهد کشور در واشنگتن نباید هدایت کننده سیاست خارجی ما باشد.
متاسفانه در بین بسیاری از حلقه های سیاسی آمریکا این باور سیاسی وجود دارد که واشنگتن باید طرف خاصی را در منازعات خاورمیانه بگیرد. این دیدگاه عواقب مخربی به دنبال داشته است. بدون شک رقابت بین عربستان و ایران خطر بزرگی برای ثبات و صلح در منطقه محسوب میشود، اما آمریکا مسئولیتی برای حمایت از تهران یا ریاض ندارد.
حمایت از رژیم صدام حسین در جنگ خونین هشت ساله با ایران در دهه 1980 از لحاظ استراتژیک کوته بینانه بود. این سیاست آمریکا مشکلات بیشتری در منطقه ایجاد کرد. حمایت ما از عربستان در جنگ داخلی یمن نیز غیرمسئولانه و مخرب است.
در ماه های آتی شاهد افزایش درگیری ها و حملات در منطقه خواهیم بود
"سی ان ان" نیز نوشت: روز شنبه این هفته شاهد حملاتی علیه تاسیسات و زیرساخت های نفتی عربستان بودیم. اگرچه دولت آمریکا بالافاصله انگشت اتهام را به سمت ایران نشانه گرفت، جامعه بین المللی هنوز از گمانه زنی در مورد عامل این حملات پرهیز کرده اند.
در ابتدا شبه نظامی های حوثی تحت حمایت ایران مسئولیت این حملات را بر عهده گرفتند. اما مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا به طور مستقیم تهران را مقصر دانست. او مدعی شد که این حملات از داخل یمن نشات نگرفته اند.
مقامات ایرانی هر گونه نقشی در این حملات را رد کرده اند. قرار است در روزهای آینده دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا و حسن روحانی، رئیس جمهور ایران برای حضور در مجمع سالانه سازمان ملل در نیویورک حاضر شوند. کاخ سفید احتمال دیدار رهبران دو کشور را رد نکرده است. اما در صورتی که در آینده نزدیک شاهد از سر گیری مذاکرات بین دو کشور باشیم، دولت ترامپ باید از اشتباهات قبلی خود درس بگیرد و رویکرد جدیدی را در قبال تهران اتخاذ کند.
بعد از آنکه دولت ترامپ در ماه مه معافیت های تحریمی خریداران نفت ایران را لغو کرد، رهبران ایران تصمیم گرفتند که سیاست صبر استراتژیک خود را کنار بگذارند. آن ها با افزایش تنش در خلیج فارس کمپین فشار را علیه واشنگتن شروع کردند.
نیروهای مسلح ایران اخیراً فعالیت های خود در مسیرهای آبی مهم را افزایش دادند. برای مثال می توان به توقیف نفت کش بریتانیایی استنا ایمپرو اشاره کرد. چندین نفت کش تجاری نیز در ماه های گذشته مورد حملات خرابکارانه قرار گرفته اند. ناو آمریکایی یو اس اس باکسر یکی از پهپادهای جاسوسی ایران را در نزدیکی تنگه هرمز نابود کرد.
ایران همچنین از گروه های شبه نظامی شیعه در کشورهایی همچون عراق و سوریه پشتیبانی می کند. دولت ترامپ در اوایل تابستان امسال اعلام کرد که مطابق با اطلاعات جمع آوری شده نیروهای نیابتی ایران در حال آماده سازی برای حمله به نیروها و منافع آمریکا در خلیج فارس یا عراق بوده اند. جامعه اطلاعاتی آمریکا در ماه ژانویه تایید کرد که شبه نظامیان مرتبط با ایران در عراق مهم ترین تهدید در مقابل سربازان آمریکایی هستند.
ایران از قابلیت های سایبری پیشرفته ای برخوردار است و تهدید بزرگی در فضای دیجیتال محسوب می شود. آن ها توانایی پیاده سازی حملات سایبری در تمام نقاط دنیا را دارند. وزارت امنیت داخلی و سازمان اف بی آی آمریکا در ماه ژوئن هشدار دادند که ایران حملات سایبری خود علیه آمریکا را تشدید بخشیده است.
البته فعالیت های ایران پیش از دوره ریاست جمهوری ترامپ شروع شدند و بعد از خروج او از کاخ سفید نیز ادامه خواهند داشت. اما سیاست های او موجب تشدید تنش در منطقه شدند. مقامات پنتاگون به رئیس جمهور هشدار داده بودند که قرار دادن نیروی سپاه پاسداران ایران در فهرست سازمان های تروریستی می تواند سربازان آمریکا را به خطر اندازد.
خروج ترامپ از توافق هسته ای برجام نیز به افزایش حملات ایران در منطقه منجر شد. ایران همچنین در هفته های گذشته تعدادی از محدودیت های غنی سازی در توافق را نقض کرده است. به همین خاطر کارشناسان امنیت ملی نگرانند که ایران به زودی دوباره در مسیر ساخت تسلیحات هسته ای قرار خواهد گرفت.
در ماه های آینده احتمالا شاهد افزایش تنش و حملات خواهیم بود. ایران تسلیحات و فناوری پیشرفته ساخت پهپاد را در اختیار گروه های نیابتی خود قرار داده است. کارشناسان سازمان ملل در یکی از گزارش های اخیر خود اعلام کردند که پهپادهای حوثی ها مشابه با نمونه های ساخت ایران هستند. حوثی ها امسال چندین بار نقاطی در داخل عربستان را هدف قرار داده اند. ایران همچنین به تقویت قابلیت های نظامی حزب الله لبنان نیز کمک کرده است.
ایران و گروه های نیابتی اش می توانند طیف گسترده ای از نقاط مهم از جمله تاسیسات انرژی را در عربستان و کل منطقه هدف قرار دهند. یکی از مقامات ارشد ایران این هفته هشدار داد که همه پایگاه ها و ناوهای هواپیمابر آمریکا تا شعاع 2 هزار کیلومتری در تیررس موشک های ایران قرار دارند. در صورتی که دولت ترامپ راهی برای کاهش تنش ها پیدا نکند، ریسک بروز یک درگیری گسترده افزایش پیدا خواهد کرد.
دولت ترامپ متاسفانه تاکنون از استراتژی مشخصی برای بازگرداندن ایرانی ها به میز مذاکره پیروی نکرده است.
تیم امنیت ملی ترامپ در روزهای آینده باید راه های ممکن برای شروع مذاکرات دوجانبه را بررسی کند. اشتباهات دولت نتیجه ای جز افزایش تهدیدات ایران نداشته اند. آقای ترامپ باید اعتراف کند که خروج از توافق هسته ای اقدام اشتباهی بود. او تاکنون برنامه واقع گرایانه ای برای دست یابی به یک توافق جدید ارائه نکرده است.
ناامیدی عربستان از انفعال آمریکا پس از حملات آرامکو
"رای الیوم" نیز نوشت: تردید و درنگ ایالات متحده در دادن پاسخ به حملات نظامی که تاسیسات نفتی آرامکو را هدف گرفت، باعث ایجاد حالتی از ناامیدی و احساس شکست در بین سعودیها شده است؛ همانطور که یکی از نویسندگان سعودی در مقالهای در روزنامه نیمه دولتی عکاظ، به این مساله اشاره کرده است. نویسنده سعودی در یک مقاله بی سابقه اظهارات مسئولان آمریکایی و بویژه ترامپ را متناقض توصیف نموده و تاکید کرد که این اظهارات نشان دهنده آن است که ما سعودیها، هیچ هم پیمانی جز خودمان نداریم و هم پیمانان دیروز، دیگر مانند گذشته نیستند و تنها ادعای ایستادگی در کنار ما در زمان بحرانها را دارند.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: کسی که با کیفیت اداره امور در عربستان سعودی آشنا باشد، در مییابد که اینگونه مقالات در انتقاد از هم پیمان تاریخی عربستان، یعنی آمریکا، تنها با چراغ سبز مسئولان عالی رتبه سیاسی در ریاض، قابل انتشار است؛ چرا که مطبوعات سعودی از ازادی بیان کاملی برخوردار نیستند و بعید نیست که این مقاله، اگر نگوییم به منظور تحریک علیه آمریکا نوشته شده، به نوعی پیامی است برای هم پیمان اصلی سعودیها.
اعتراف سعودیها به باجگیری غیر اخلاقی آمریکا و بهای گزاف آن، تحول تازهای است در موضع گیری عربستان، که البته شایان توجه است. صحبتهای مایک پمپئو در جریان سفر به عربستان، به خوبی میتواند حالت ناامیدی سعودیها از هم پیمان آمریکایی شان را توجیه کند.
پس از دیدار وزیر خارجه آمریکا با محمد بن سلمان در ریاض، پمپئو ایران را به ایستادن در پشت پرده حمله به تاسیسات نفتی عربستان، متهم کرده و این حمله را یک اقدام جنگی دانست که سزاوار پاسخ دادن است؛ اما بعد از آنکه وارد ابوظبی شد، به کلی لحن خود را تغییر داده و تاکید کرد که کشورش امیدوار است بتواند از راه صلح آمیز، بحران با ایران را حل کند.
این اظهارات ضد و نقیض وزیر خارجه آمریکا، ما را غافلگیر نکرد؛ چرا که دائما در مورد باجگیری این کشور از اعراب و بخصوص، عربستان سعودی صحبت میکردیم. دولت ترامپ، به دنبل ساقط شدن پهپاد آمریکایی در تنگه هرمز، جرأت پاسخگویی به ایران را نداشت؛ پس چگونه میخواهد به خاطر عربستان سعودی وارد جنگ با تهران شود؟!
آنچه در عکاظ ذکر شد، توصیف دقیقی است از سیاستهای گمراه کننده و فرصت طلبانه آمریکا. حال این سوال باقی میماند که آیا سعودیها در روابط استراتژیک خود با واشنگتن، تجدید نظری خواهند کرد؟ باید منتظر ماند و دید.