به دلیل بالا گرفتن تنش میان آمریکا و ایران، دولت ترامپ به دنبال گزینههای نظامی برای محافظت از تنگه هرمز و کسب اطمینان از باز ماندن آن است. دو مقام مطلع آمریکایی گفتهاند که اگر اقدام نظامی صورت گیرد عربستان سعودی و نه نیروهای آمریکایی وارد عمل خواهند شد و به رویارویی با ایران میپردازند.

تهدید حسن روحانی، رییس جمهور اسلامی ایران بر بستن احتمالی تنگه هرمز برای قطع صادرات نفت بسیاری از رسانه های بین المللی را به واکنش واداشت.
به گزارش اعتدال، در این جا مروری داریم به تحلیل این رسانه ها از احتمال بسته شدن تنگه هرمز و تاثیر آن بر بازار جهانی نفت و معادلات دیپلماتیک منطقه ای و جهانی.
ایران قیمت نفت را به 200 دلار میرساند
مجله آمریکایی فوربس در گزارشی به احتمال افزایش قیمت نفت تا 200 دلار در هر بشکه اشاره کرده و نوشته است: ایران میتواند منجر به چنین افزایش قیمتی شود. بر اساس گزارش این مجله مشهور آمریکایی، ایران میتواند با مسدود کردن تنگه هرمز قیمت نفت را به 200 دلار در هر بشکه برساند.
بر اساس برآورد شرکت امنیت ملی و واردات نفت خام، در صورتی که کمیت توزیع نفت به بازار 10 درصد کاهش داشته باشد، قیمت تا 250 دلار در هر بشکه بالا خواهد رفت. با ایجاد اختلال در عرضه نفت از طریق تنگه هرمز، قیمت هاب 245 دلار برای هر بشکه نیز خواهد رسید.
نویسنده این گزارش با اشاره به اینکه ترامپ حق دارد که میگوید آمریکا هزینههای گزافی برای دفاع از منافع نفتیاش در خاورمیانه پرداخت میکند. بخش تحقیقات درباره هزینه پروژه جنگ در دانشگاه براون اخیرا هزینههای جنگهای آمریکا از زمان یازده سپتامبر تا کنون را 5.6 تریلیون دلار برآورد کرده است. این میزان را باید با تعداد تلفات جنگی که چیزی بالغ بر 6 هزار و 961 نفر کشته و 52 هزار و 682 نفر زخمی بوده جمع زد.
بر اساس این گزارش، رییس جمهور آیزنهاور از افتادن به دامی که سه دولت متوالی آمریکا در آن افتاده بودند خودداری کرد. او درخواستهای بریتانیا، فرانسه و اسرائیل برای ورود به بحران سوئز در سال 1956 را رد کرد. آیزنهاور با درک درست از این مساله که درگیریها در خاورمیانه که صاحبان ذخایر نفتی جهانند، به این نتیجه رسید که کشورهای مصرف کننده نفت باید فارغ از اینکه چه کسی به آنها نفت میفروشد، برای خود خریداری کنند. او همچنین فهمیده بود که وابستگی استراتژیک به نفت ارزان خاورمیانه ممکن است امنیت ملی آمریکا و توانایی نظامی این کشور را در خلال جنگ سرد تضعیف کند. آیزنهاور قانون واردات نفت را در سال 1959 تصویب کرد. این قانون وابستگی آمریکا به نفت خام خارجی را محدود میکرد. قیمت نفت در آمریکا تقریبا دو برابر قیمت جهانی بود. اوپک در مقابل این قانون و در واکنش به آن شکل گرفت. در آن زمان صنایع نفت آمریکا رو به رشد و با ثبات بود.
بر اساس گزارش فوربس، این سیاست تا زمانی که نیکسون معاون اول آیزنهاور به عنوان رییس جمهور انتخاب شد پابرجا بود. نیکسون قانون محدودیت واردات نفت را حذف کرد.
نویسنده این گزارش نوشته است امروز آمریکا رژیم تعرفهها را به نام امنیت ملی برای صنایع استیل و آلومینیوم از سر گرفته اما صنایع نفت را که باید وضعیت مشابهی داشته باشد را انکار میکند. چرا؟ این سیاست امروز به نفع منافع ملی آمریکاست چراکه به گفته این روزنامه آنها را را از اوپک مستقل میکند. قیمت بالای داخلی و تشویق به حرکت به سمت سوختهای جایگزین سیاست مناسبی است.
بر اساس این گزارش، تعرفهها و محدودیتهای واردات میتواند نوساناهای شدید قیمت را از بین ببرد و از آمریکا در برابر دوست و دشمن حفاظت کند. در سال 2014 عربستان سعودی تولیدش را برای کاهش قیمت افزایش داد و این به قیمت از دست رفتن 250 هزار شغل مستقیم در آمریکا، 300 مورد ورشکستگی، 250 میلیارد دلار کسری سرمایه و میلیاردها دلار کسری در تولید ناخالص ملی و سرمایههای محلی، فدرال و دولتی بود.
در صورت بسته شدن تنگه هرمز در ایران یا بروز یک جنگ در این منطقه، احتمال دارد کنگره بار دیگر صادرات را ممنوع کند اما پالایشگاههای آمریکایی قادر به انطباق سریع خود نیستند. استفاده از ذخایر استراتژیک نفت آمریکا در کوتاه مدت جوابگوست اما هرگز کفاف حتی 10 درصد از کاهش ظرفیت را هم نخواهد داد. مصرف کنندگان با کمبود و قیمتهای بالایی مواجه خواهند شد.
هزینه رویارویی نظامی در آبهای خلیج فارس چقدر است؟
نشریه نشنال اینترست در یادداشتی با اشاره به اظهارات اخیر مقامات ایران درباره احتمال بسته شدن تنگه هرمز در صورت عدم توانایی ایران برای صادر کردن نفت خود در اثر تحریمهای جدید آمریکا نوشت: رییس جمهور حسن روحانی در واکنش به تحریمهای بالقوه آمریکا که ممکن است صادرات نفت ایران را با مشکلاتی مواجه کند تنگه هرمز را تهدید به بستن کرده است. این تهدیدها توسط سپاه پاسداران نیز تکرار شده است. ترامپ به تا 4 نوامبر به کشورها فرصت داده واردات نفتشان را از ایران متوقف کنند. این ممنوعیت سراسر واردات نفت از ایران بخشی از کمپین جدید مقابله و فشار علیه جمهوری اسلامی است.
تهدید ایران به بستن تنگه هرمز چیز جدیدی نیست. در واقع در سال 2012 دولت اوباما برنامه مقابله خود را علیه ایران دنبال میکرد. ایران تهدید کرد تنگه هرمز را خواهد بست و رزمایشهای نظامیای را در این منطقه ترتیب داد. همین مساله منجر به استقرار آمریکا، بریتانیا و فرانسه در پاسخ به ایران شد. اما یک سال بعد هر دو طرف وارد مذاکرات برجامی شدند.
در سال 2008 محمدعلی جعفری فرمانده سپاه پاسداران با اشاره به ترس از حمله آمریکا یا اسرائیل تهدید کرد که برای انتقامجویی تنگه را میبندند. در خلال جنگ هشتساله ایران و عراق دو طرف کشتیهای دیگری را مورد حمله قرار میدادند و همین مساله ترس از بسته شدن تنگه توسط ایران را افزایش داده بود. ایران از مین به عنوان بخشی از استراتژیاش استفاده میکند.
عملیات ارنست ویل برای حفاظت از کشتیهای کوینی در سال 1987 آغاز شد و یک سال به طول انجامید. این عملیات شامل درگیری مستقیم بین آمریکا و ایران بود. در یک درگیری هوایی و دریایی، آمریکا پیروزی قاطعی کسب کرد و ایران تعداد زیادی از کشتیهایش را از دست داد و هیچ خسارتی در ازای آن وارد نکرد.
به جز حوادث سال 1987-88، هیچ حادثهای به جنگ مستقیم منجر نشده. با توجه به سطح مخاصمه دو طرف از زمان حادثه گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران، این مسئله چیز کمی نیست. با این حال فقدان مبارزه واقعی میتواند ناشی از محدودیت و تواناییهای حرفهای مدیریت بحران از سوی آمریکا و این واقعیت باشد که رفتار ایران درباره تنگه هرمز در وهله نخست به عنوان یک هدف سیاسی و ابزاری برای مدیریت بحران (که البته ابزار خطرناکی است) به کار گرفته میشود.
تهدید به بستن موثرتر از عمل بستن تنگه هرمز است
بستن تنگه هرمز تاثیر منفی بر منافع ایران دارد. به گفته جان الن گری و جفری کمپ نویسندگان کتاب «جنگ با ایران: نتایج سیاسی، نظامی و اقتصادی»: 85% صادرات نفت ایران از طریق تنگه هرمز انجام میشود. ایران با بستن تنگه هرمز رگ حیاتی خود را مسدود خواهد کرد و مجبور است از ذخایر ارزیاش استفاده کند. ایران بقیه را با این کار دعوت به حمله به تاسیسات نفتیاش خواهد کرد و خود را در جامعه جهانی منزوی میکند.
این در حالی است که با تهدید به بسته شدن این آبراه حیاتی، ایران بر آتش ترس منطقه و جهان از جنگ و بحران اقتصادی خواهد دمید. این اقدام نه تنها به افزایش قیمت نفت میانجامد بلکه بر افکار عمومی جهان درباره کاهش تنش نیز تاثیر خواهد گذاشت و فشارها را بر آمریکا برای بازگشت به خطوط قرمزش افزایش میدهد. تهران میتواند وانمود کند این آمریکاست که ریشه بحرانهای جهانی است. این روایتها در سیاست داخلی هم جوابگوست.
جمهور اسلامی مانند بسیاری از نظامهای دیگر برای حفظ سلطه سیاسی و نظم داخلی بحران آفرینی میکنند. دیدگاه و نظرات نیروی دریایی ایران در مورد به چالش کشیدن و آزار کشتیهای آمریکایی پروپاگاندای قدرتمندی برای تشویق مردم به اتحاد علیه شیطان بزرگ یعنی آمریکاست.
درحالی که آمریکا توان جلوگیری از بسته شدن تنگه هرمز و بازکردن آن را دارد، هزینههای فیزیکی و سیاسی چنین اقدامی بسیار چشمگیر است. تصور کنید ایران اقدام به بستن تنگه هرمز کند و این زمانی است که چیزی برای از دست دادن نداشته باشند.
اگر ایران واقعا تنگه را ببندد چه خواهد شد؟
بستن تنگه توسط ایران به صورت اشغال فیزیکی آبراه نیست. بلکه آنها فضای تنگه را با استراتژی ضد عبور غیر قابل دسترسی خواهند کرد. بر ایران مینگذاری یکی از بخشهای کلیدی این استراتژی است. آنها از موشکهای ضد ناو برای جلوگیری از عملیات پاکسازی یا هدف گرفتن مستقیم ناوهای دشمن و کشتی های غیر نظامی استفاده میکنند. سپاه ناوگان وسیعی در خلیج فارس دارد. استفاده از تاکتیک «بزن و در رو» یکی از تاکتیکهایی است که مقابله با آن دشوار است. در سطوح بالاتر، ایران میتواند تاسیسات نظامی آمریکا و متحدانش را در منطقه هدف قرار دهد یا مرکز غیر نظامی را با موشکهای بالستیک به عنوان یک ابزار بازدارنده مورد حمله قرار دهد.
هزینه عملیات پاکسازی بمب در تنگه هرمز را 230 میلیون دلار برآورد کردهاند. هزینه حفظ دو گروه ضربت در محل برای یک هفته در شرایط رویارویی نظامی جدی، 106 میلیون دلار برآورد شده است. برآورد هزینه و تلفات انسانی کار سختی است.
با توجه به موارد گفته شده بسته شدن این تنگه بعید به نظر میرسد. آمریکا و متحدانش میدانند که چنین احتمالی وجود دارد و چندین دهه است که برای این سناریو آمادگی دارند. از این مهمتر بسته شدن ناگهانی تنگه هرمز به ضرر ایران است مگر اینکه فضای استراتژیک به گونه پیش برود که ایران حس کند پشتتش به دیوار است و چیزی برای از دست دادن ندارد. در نتیجه تهدید به بستن مفیدتر از اجرای این طرح است.
خطر محاسبه غلط هم وجود دارد. اگر ایران بخواهد تهدیدهایش جدی گرفته شود باید تحریکات دریایی علیه کشتیهای تجاری و نظامی آمریکا را از سر بگیرد. کاهش تنشها میان ایران و آمریکا در خلیج فارس نشان دهنده اوج گرفتن تخاصمها در این محدوده نیست.
اسرائیل
برخی ناظران پیش بینی میکنند که یک جنگ ترسناک بین دولت یهود و حزب الله در آینده نزدیک اتفاق خواهد افتاد. با توجه به اینکه حزبالله نزدیک به ایران است، نگرانیهایی از بابت کشیده شدن این درگیریها به تهران وجود دارد.
بار دیگر اگرچه بستن تنگه هرمز ثابت شده که در صورتی که آمریکا تمایلی به مقابله با تحریکات ایران داشته باشد، حرکت غیر سازندهای است؛ این یعتی ایران ترجیح میدهد که از حملات سایبری و گروههای نظامی پاسخ بدهد. حزب الله لبنان، حماس در غزه یا الحشدالشعبی در عراق بازیگرانی اند بسیار قبل از بسته شدن تنگه هرمز به کار ایران میآیند.
بدترین سناریو این است که حزبالله از رابطهای خود برای اجرای عملیات در خاک آمریکا استفاده کند. حداقل میتوان انتظار داشت که گروه الحشدالشعبی حملاتی را علیه نیروهای آمریکا و متحدانش در عراق و سوریه کلید بزند. این مساله آمریکا و متحدانش را تشویق به تشدید درگیری در جنگهای داخلی منطقه خواهد کرد. اگر جنگی بین ایران و آمریکا در بگیرد، آمریکا و متحدانش به سختی بیرون از خطوط آتش میمانند.
یک درگیری واقعی در راه است
«مارک گانگلوف»، سردبیر پایگاه خبری «فورچون» و دبیر بخش تجاری و فناوری روزنامه «هافینگتون پست» آمریکا در این یادداشت با بیان اینکه در تابستان ۱۹۸۷ در نیروی دریایی آمریکا و در خلیج فارس خدمت میکرده نوشت: ماموریت ما با کد «ارنست ویل»، اسکورت کشتیهای تجاری داخل و اطراف خلیج فارس بود و باید از این کشتیها در برابر تهدید موشکهای کروز ایرانی و حمله هوایی آنها حفاظت میکردیم. این سالها در خلال جنگ ایران و عراق بود. جنگی که هشت سال به طول انجامید و نیم میلیون نفر جانشان را از دست دادند. کار ما حفظ خطوط دریانوردی جهانی در زمانی بود که ایران به دنبال حفظ کنترل تنگه هرمز به عنوان آبراه عبور ۳۵ درصد از نفت جهان بود.
وی با بیان اینکه این شغل خطرناکی بود، نوشت: سال بعد، نیروی دریایی آمریکا به تلافی غرق شدن یکی از ناوچههای آمریکایی توسط یک مین ایرانی در عملیات «پریینگ مانتیس»، به نیروی دریایی ایران حمله کرد. در نهایت عراق و ایران اختلافاتشان را حل کردند و صلح و آرامش نسبی بین آنها در آبهای گرم و کم عمق خلیجفارس برای سه دهه برقرار شد.
بر اساس این یادداشت این صلح تا امروز که تنشها بار دیگر در تنگه هرمز بالا گرفته، ادامه داشته است. تنشهای امروز از سی سال پیش بیشتر است. روسای جمهور ایران و آمریکا در توییتر برای هم خط و نشان میکشند. در سال ۱۹۸۷ توییت (صدای پرنده) چیزی بود که پرندهها صبحهای بهاری از خود ساطع میکردند. بازار نفت با چشمانی نگران به این تحولات مینگرد. اسرائیل اسنادی را منتشر کرده و مدعی است که این اسناد نشان میدهد ایران درباره برنامه هستهایاش حقیقت را نگفته است.
نویسنده این گزارش مدعی شد: «درگیری اصلی در منطقه بر سر تنشهای ژئوپلتیک رهبری عربستان و ایران است. این دو جریان دشمنی دیرینه و تاریخی با هم دارند. ایران به طور نظامی و دیپلماتیک به کشورهای منطقه از جمله عراق، سوریه، قطر، لبنان و یمن نفوذ دارد.»
«عربستان سعودی با رهبری "محمد بن سلمان" مصمم است که ایران را در جهان عرب متوقف کند. این دو کشور سهم زیادی از خلیج فارس دارند. جایی که چندین قرن است، در آن با هم اختلاف دارند. کلید ورود به این منطقه یک راه باریک به طول ۳۰ مایل به نام تنگه هرمز است.»
نویسنده این گزارش با بیان این ادعا که همه میدانند که ایران قرار است تنگه هرمز را ببندد، نوشت: «آنها برای این منظور ابزارهای مختلفی از جمله مینگذاری وسیع، قایقهای گشتزنی و فوقالعاده پرسرعت، موشکهای کروز مستقر در ساحل، هواپیماهای مجهز و زیردریاییهای دیزلی دارند. آن سوی تنگه نیز ناوهای آمریکایی و متحدانش مستقر شدهاند.»
«این اقدامات که از نظر قوانین بینالمللی غیرقانونی است، بر قیمت نفت و توانایی کشورهای عربی و آمریکا تاثیر خواهد گذاشت و ایران همچنان قادر است از طریق سواحل جنوبی با دور زدن تنگه هرمز نفت خود را صادر کند و در نتیجه اقتصاد آنها احتمالا آسیب کمتری خواهد خورد.»
نویسنده این گزارش تاکید کرده زمانی که مقامات ایران از بستن تنگه هرمز حرف میزنند جدی هستند و نوشت: آنها ظرف ۴۸ تا ۷۲ ساعت میتوانند تنگه هرمز را ببندند. در واکنش به این اقدام، آمریکا و شرکایش واکنش نشان خواهند داد.
وی مدعی شد: «نیروی دریایی آمریکا به کشتیهای ایرانی که سعی در مینگذاری دارند و سایتهای موشکهای کروز در تنگه حمله کرده و زیردریاییهای دیزلی ایران را غرق خواهند کرد و احتمالا اهدافی را در داخل ایران برای انتقامجویی مورد حمله قرار میدهد. پاسخ اولیه احتمالا حمله به سلاحها و سامانههایی است که در تنگه قرار است، مورد استفاده قرار بگیرند.»
«به عبارت دیگر به محض اینکه ایران جزییات طرح بستن تنگه هرمز را مشخص کند، آمریکا نیز برنامه احتمالی بازگشایی تنگه را رو خواهد کرد. این فرآیند از چیزی که مردم فکر میکنند طولانیتر است به ویژه اگر ایران نیازمند فرصتی برای مینگذاری در آبها باشد. خنثی کردن مینها نیز یک روند وقت گیر و سخت است و اگر یک یا دوماه طول نکشد دست کم چند هفته به طول خواهد انجامید.»
نویسنده این گزارش به اجرای استراتژی آمریکا در قبال کره شمالی بر ایران اشاره کرده و نوشت: زمانی که صحبت از تحریمهای بیشتر شد ایران اعلام کرد که تنگه هرمز را خواهد بست. در این زمان ترامپ شرط بست که تهران مانند کره شمالی مسیر دیپلماتیک را به جای جنگ انتخاب خواهد کرد.
«این در حالی است که ایرانیها به مراتب ایدئولوژیکتر از«کیم جونگ اون» هستند. «کیم جونگ اون» یک رهبر کانگستر است که به انگیزههای مالی جواب مثبت میدهد. این در حالی است که بسیاری از ایرانیها ترجیح میدهند در راه دفاع از ایدههای خود در برابر شیطان بزرگ بمیرند. استراتژی بهتر برای آمریکا به جایی توییتهای خشمگین، اتخاذ یک راهبرد تهاجمی جامع است. اجزای کلیدی این استراتژی باید شامل نظارت و جمعآوری اطلاعات بهویژه با همکاری با اسرائیل، دفاع موشکی قوی برای پایگاههای آمریکا در منطقه به ویژه در بحرین و قطر، تشویق کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و اسرائیل برای همکاری اطلاعاتی بیشتر و دفاع موشکی، استفاده بیشتر از گزینه حمله سایبری برای پیشگیری از اقدامات ایران، استفاده از نیروهای دریایی بیشتر در منطقه و جلب همکاری کشورهای اروپایی برای اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران است.
نویسنده مدعی شد: آمریکا سالهاست که برای باز نگه داشتن و حفظ تنگه هرمز و جریان اقتصاد جهانی در این منطقه حضور داشته اما این بار نیازمند ترکیبی از قدرت نرم و سخت و استراتژی جامع برای مقابله با تهدید ایران هستیم.
جغرافیای تنگه هرمز و دشواریهای درگیری نظامی
سایت آمریکایی "نشنال اینترست" در تحلیلی به بررسی دلایل جغرافیایی ناممکنبودن حمله آمریکا به ایران پرداخته است.
«یک بار دیگر جغرافیا بهنفع ایران کار میکند، زیرا تمامی شهرهای اصلی ایران در شمال این کشور واقع شدهاند و دسترسی به آنها در بهترین شرایط چالشی پرمشقت خواهد بود» اینها جملات آغازین مقالهای در سایت خبری ــ تحلیلی «نشنالاینترست» است که در آن به بررسی دلایل ناتوانی آمریکاییها برای حمله به ایران، با وجود لفاظیهای مقامهای این کشور پرداخته است.
نشنالاینترست نوشته است: «برای مبتدیها نفوذ به این زمین با نیروی تهاجمی زیاد چالشانگیز خواهد بود. مهمتر از آن، ایران کشوری عظیم است. همانطور که اندیشکده استراتفور خاطرنشان میکند "ایران هفدهمین کشور بزرگ دنیا است و 1684000 کیلومتر مربع مساحت دارد، این بهمعنای آن است که ایران از مجموع سرزمینهای فرانسه، آلمان، هلند، بلژیک، اسپانیا و پرتغال بزرگتر است»
تهدیدها علیه ایران مختص دوران ترامپ نیست؛ باراک اوباما رئیسجمهور سابق آمریکا از زمان روی کار آمدن در سال 2009 بارها گفت آماده است با حمله هوایی به ایران از دستیابی ایران به سلاحهای هستهای جلوگیری کند.
در تحلیل نشنالاینترست خاطرنشان شده که حملات هوایی هماهنگ علیه تأسیسات هستهای ایران تنها توانایی این کشور برای بازسازی «زرادخانه هستهای» خود را تا چند سال بهتأخیر میاندازد، ضمن آنکه چنین حملهای بهدلیل آنکه فروپاشی نظام تحریمها و سرازیر شدن منابع ثروت بهسمت ایران را بههمراه خواهد داشت، تهران حرکت خود را بهسمت بازسازی برنامه هستهای تسریع خواهد کرد.
مطابق این تحلیل، تنها اقدام نظامی که واقعاً بتواند برنامه هستهای ایران را مختل کند این است که ایالات متحده به ایران حمله و آن را اشغال کند، اما «با وجود حمایت گسترده در آمریکا برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، این گزینه تقریباً هیچگاه توسط هیچ ناظر جدی پیشنهاد نمیشود»
بهنوشته نشنالاینترست، این موضوع تا اندازهای ناشی از خستگی آمریکا از جنگهای عراق و افغانستان است، اما در یک سطح عمیقتر، «ارتش آمریکا قادر به شکست سریع و کمهزینه ایران، همانند کاری که در عراق و افغانستان کرد، نخواهد بود. در واقع تهران قادر خواهد بود حتی قبل از آغاز عملیات دشوار اشغالگری، هزینههای هنگفتی به ارتش آمریکا تحمیل کند».
در ادامه این گزارش آمده است: «توانایی ایران برای دفاع از خودش در برابر حمله آمریکا از جغرافیای نیرومندش آغاز میشود. همانطور که استراتفور ــ یک شرکت خصوصی اطلاعاتی ــ توضیح داده "ایران مانند یک دژ محکم است و فتح آن بهدلیل آنکه گرداگردش را از سه جهت کوه و از جهت چهارم اقیانوس فراگرفته و در مرکزش زمین بایر قرار دارد، دشوار است"».
نشنالاینترست نوشته، با آنکه «قدرت متوقفکننده آب» باعث شده حمله زمینی برای طرفهای مهاجم ارجح باشد، سن تسلیحات نقطهزن باعث شده حملههای آبی ــ خاکی بهشدت چالشانگیز باشند.
این نشریه در ادامه خاطرنشان کرده، «به این سبب، ایالات متحده ترجیح میدهد همانند کاری که در حمله 2003 به عراق انجام داد به ایران هم از طریق یکی از مرزهای زمینیاش حمله کند. متأسفانه، گزینههای محدودی در این زمینه وجود دارند. در نگاه اول، با توجه به آنکه ارتش آمریکا در افغانستان نیروی نظامی مستقر دارد، آغاز حمله از غرب این کشور ممکنترین مسیر بهنظر میرسد، افسوس که این مورد، اصلاً جزو گزینهها نیست.
بحث را از اینجا آغاز کنیم که از نقطه نظر راهبردی تشکیل نیروی تهاجمی عظیم در غرب افغانستان کابوس خواهد بود، بهخصوص الآن که رابطه آمریکا با روسیه تا این حد پرتنش شده است. موضوع مهمتر اما جغرافیای این منطقه مرزی است؛ اولاً چند رشتهکوه نسبتاً کوچک در طول منطقه مرزی قرار دارند؛ هراسناکتر آنکه عبور از مرز افغانستان به اکثر شهرهای ایران مستلزم گذر از دو منطقه بزرگ بیابانی یعنی دشت لوت و دشت کویر خواهد بود.
دشت کویر، بهویژه هراسآور است، چون کویرهای آن مشابه شن روان هستند، چنانکه استراتفور خاطرنشان میکند: "دشت کویر شامل یک لایه نمک است که روی تل انبوهی از گل را پوشانده و با عبور از لایه نمک، غرق شدن در گلولای طول چندانی نمیکشد. اینجا یکی از دهشتناکترین مناطق روی زمین است."، این موضوع بهشدت توانایی آمریکا برای استفاده از هر گونه پیادهنظام ماشینی و احتمالاً موتوری برای حمله را محدود میکند.
مرزهای غربی ایران هم خیلی بیش از این مهماننواز نیستند. در حالی که شمال غربی ایران هممرز ترکیه ــ متحد آمریکا و عضو ناتو ــ است، آنکارا به ایالات متحده اجازه استفاده از خاکش برای حمله به عراق را نداد. صرفنظر از این، رشتهکوههای زاگرس که مرز میان ایران و ترکیه و بخشهای زیادی از عراق را مشخص میکنند باعث خواهند شد حمله عظیم از این مسیر بهویژه دشوار شود.
تنها استثنا در مرزهای غربی ایران، جنوبیترین بخش آن است که رودخانههای دجله و فرات به هم تلاقی میکنند تا آبراه شط العرب را ایجاد کنند. اینجا، مسیری بود که صدام حسین در دهه 1980 از آن برای حمله به ایران استفاده کرد. متأسفانه، همانطور که صدام کشف کرد، این منطقه لجنزار است و دفاع از آن ساده است.
علاوه بر این، مدت نهچندان زیادی بعد از ورود به مرز ایران، نیروهای مهاجم وارد کوههای زاگرس خواهند شد. با وجود این، این ناحیه از دیرباز یکی از نقاط آسیبپذیر ایران است و این یکی از دلایل تلاش ایران برای نفوذ بر شیعیان عراق و دولت عراق است. موضوع اسفبار برای تمامی رؤسای جمهور آمریکایی که قصد حمله به ایران دارند این است که تهران در این موضوع موفق شده و توانسته احتمال استفاده آمریکا از این منطقه بهعنوان پایگاهی برای حمله به ایران را از بین ببرد».
پس، ایالات متحده مجبور خواهد بود از خط ساحلی جنوبی ایران که تقریباً 800 مایل در کناره دو پهنه آبی خلیج فارس و خلیج عمان امتداد یافته است. ایران، بخش زیادی از یک ربع قرن را صرف آماده شدن برای چنین رویدادی کرده است. این کشور بهطور خاص، با استفاده از انبوه موشکهای نقطهزن و غیرهوشمند، قایقهای انبوه، پهپادها، زیردریاییها و مینهای دریایی تمرکزش را صرف اکتساب توانمندیهایی برای اجرای راهبردهای سلب دسترسی و منع منطقهای آمریکا به این منطقه کرده است»
در صورت بستهشدن تنگه هرمز توسط ایران، احتمالا عربستان با پشتیبانی آمریکا وارد عمل خواهد شد
سی ان ان نوشت: به دلیل بالا گرفتن تنش میان آمریکا و ایران، دولت ترامپ به دنبال گزینههای نظامی برای محافظت از تنگه هرمز و کسب اطمینان از باز ماندن آن است.
شبکه خبری سی ان ان به نقل از دو مقام آگاه امریکایی اشاره کرده است که دولت ترامپ، پس از حمله اخیر به تانکرهای نفت عربستان سعودی توسط انصارالله یمن با دقت نظر و جدیت بیشتری به دنبال کسب اطمینان از باز ماندن تنگه هرمز و احتمال استفاده از گزینه نظامی برای این موضوع است.
آمریکا و متحداناش به دنبال گزینههایی برای محافظت از باز ماندن تنگه هرمز/سی ان ان: در صورت بستهشدن تنگه هرمز توسط ایران، احتمالا عربستان با پشتیبانی آمریکا وارد عمل خواهد شد
این دو مقام مطلع آمریکایی گفتهاند که اگر اقدام نظامی صورت گیرد عربستان سعودی و نه نیروهای آمریکایی وارد عمل خواهند شد و به رویارویی با ایران میپردازند. این شبکه خبری به نقل از دو مقام مطلع امریکایی که نخواستهاند نامشان فاش شود، مینویسد در این میان امریکاییها تنها از متحدان منطقهایشان حمایت نظامی به عمل خواهند آورد.
این شبکه خبری در ادامه اشاره میکند که نگرانیها از بسته شدن تنگه رمز پس از تنش لفظی میان مقامهای ایرانی و امریکایی بالا گرفته است. این شبکه خبری مینویسد: «جیمز متیس» وزیر دفاع امریکا روز جمعه اظهار داشت که ایران تهدید کرده که تنگه هرمز را خواهد بست. با این حال، امریکاییها که متعهد به باز نگهداشتن این آبراهه بینالمللی هستند، از جمله استفاده از گزینه نظامی را در دستور کار قرار دادهاند. متیس تاکید کرد که آمریکا با سعودیها، بحرین، کویت و امارات برای مقابله با ایران رایزنی میکند».
ایران در جنگ از طریق این 4 راه، می تواند آمریکا را در تنگه هرمز و منطقه زمین گیر کند
زاخاری کک در نشنال اینترست نوشت: اگر ایران خواهان بستن تنگه هرمز است، زیردریایی از اهمیت فزاینده ای برخوردار است. همانطور که موسسه مطالعه جنگ تبیین کرده است: « در آبهای کمعمق و در بستر خلیجفارس، مستقر کردن زیردریاییها و استفاده کردن از آنها میتواند روند عبور و مرور کشتیها در یک مسیر دریایی باریک را به مخاطره بیندازد.»
در ادامه این مقاله می خوانیم: پس از جنگ سرد ، به استثنای کره شمالی، هیچ کشوری به اندازه ایران ، آمریکا را از خاورمیانه، آسیای مرکزی تا آمریکای لاتین به چالش نکشیده است. تهران هرگز فرصتی را برای محدود کردن نفوذ آمریکا از دست نداده است. این استراتژی ذاتا پرخطر است. نه تنها پایگاه های نظامی آمریکا، دور تا دور ایران را محاصره کرده اند بلکه هزینه نظامی آمریکا در طی سال جاری دوبرابر کل تولید ناخالص داخلی ایران بوده است. اما برای جبران این نقص، ایران از دکترین نظامی مبتنی بر بازدارندگی بر پایه سه قابلیت زرادخانه موشک های بالستیک پیشرفته، جنگ نامتقارن دریایی و گروه های شبه نظامی غیردولتی متوسل شده است. اگر چه بسیاری از سیستم های تسلیحاتی برای اجرای این دکترین به کار می روند اما 4 قابلیت به طور خاص حیاتی هستند:
موشک سجیل
یکی از مهم ترین ابزارهای دکترین نظامی ایران ، فهرست بزرگی از موشک های بالستیک است. سجیل یک و سجیل دو شناخته شده ترین موشک های بالستیک ، که بر پایه طراحی های کره شمالی ساخته شده است. این موشک زمینبهزمین دو مرحلهای، ۲ موتور سوخت جامد مرکب است که برای اولین بار در سال 2008 مورد آزمایش قرار گرفت. رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا در جلسه استماع کنگره در نوامبر 2009 گفت: « برد موشک سجیل تقریبا 2000 تا 2500 کیلومتر است.» این امر با اظهارات مصطفی محمد نجار وزیر دفاع همخوانی داشت.
در این برد، موشک سجیل می تواند باری را به میزان 750 کیلوگرم با خود حمل کند و این دامنه می تواند به اسرائیل و حتی بخش های جنوب شرقی اروپا برسد. به طور گسترده اعتقاد بر این است که یک روزی می تواند این موشک حامل کلاهک هسته ای باشد. موشک سجیل دو اولین بار در سال 2009 مورد آزمایش قرار گرفت و همچنان در حال توسعه و پیشرفت است. بر اساس گزارش امنیت جهانی « سجیل دو از قابلیت برد 2510 کیلومتر با حمل 650 کیلوگرم بار برخوردار است. همچنین آن ها می توانند 1000 کیلوگرم را تا 2000 کیلومتر حمل کنند. موشک سجیل دو از بعد دقت پیشرفته ترین موشک بالستیک ایران است. مقامات دفاعی ایران تاکید کردند که سجیل دو در مقایسه با سجیل یک به « سیستم ناوبری جدید و سنسورهای بسیار پیچیده و دقیق مجهز است.»
زیردریایی کلاس غدیر
شاید بزرگترین بازدارنده تهدید ایران که می تواند جریان حمل و نقل نفت را در تنگه هرمز تهدید کند زیردریایی کلاس غدیر است. در واقع بر اساس برخی تخمین ها، آمریکا از سال 1976 به میزان 8 تریلیون دلار برای حفاظت از تنگه هرمز هزینه کرده است. نیروهای نظامی خطوط ارتباط دریایی و کشتی های تجاری که مسیرهای آن قابل پیش بینی است، طمعه های آسانی برای زیردریایی هاست. ایران از تعداد متنوع زیردریایی برخوردار است اما زیردریایی کلاس غدیر 150 تنی به طور خاص در هر جنگی مرگبار به نظر می رسد. اندازه کوچک و بیصدا زیردریاییهای غدیر ایران، رهگیری آنها را بسیار سخت میکند. هریک از این زیردریاییها از دو پرتابگر ۵۳۳ میلیمتری برای شلیک اژدرهای خود استفاده کرده و میتواند عملیات مینگذاری در دریا و حمل نیروهای تکاور را انجام دهد. ایران در مقایسه با انواع دیگر زیردریایی، حداقل 20 زیردریایی کلاس غدیر دارد.
کریس هارمر، کارشناس حوزه نیروهای مسلح ایران در موسسه مطالعات جنگ آمریکا میگوید: ساکتترین زیردریاییها در جهان آنهایی هستند که بر روی بستر شنی دریا قرار گرفته و بیحرکت میمانند. این همان کاری است که زیردریاییهای غدیر در ایران انجام میدهند. از بنادر حرکت کرده به عمق دریا رفته و در بستر خلیجفارس بر روی شن موضع میگیرند و منتظر اهداف خود میمانند.
موشک بالستیک ضد کشتی خلیج فارس
موشک های بالستیک ضد کشتی خلیج فارس یکی دیگر از مولفه های ارزشمند در قابلیت نامتقارن دریایی است. سوخت جامد تک مرحلهای، مافوق صوت با برد ۳۰۰ کیلومتر و قابلیت حمل 650 کیلوگرم است که بر اساس موشک فاتح ۱۱۰ طراحی و ساخته شدهاست. رسانه های ایران، موشک های خلیج فارس را « پیشرفته ترین و مهم ترین موشک نیروی دریایی سپاه پاسداران» توصیف کرده اند. در حالیکه اکثر موشکهای ضد سطحی سرعتی پایینتر از سرعت صوت داشته و شبیه موشک کروز عمل میکنند، موشک خلیج فارس به صورت عمودی بالا رفته، به سرعت مافوق صوت رسیده و از طریق یک برنامه هوشمند هدف را شناسایی کرده، روی آن قفل و به آن اصابت میکند. این موشک برای نخستینبار در سال ۲۰۱۱ توسط نیروهای مسلح ایران مورد آزمایش قرار گرفت و ایران اعلام کرده است که دقت اصابت این موشک را از شعاع ۳۰ متری به ۸.۵ متری نقطه هدف کاهش داده است. خبرگزاری فارس در گزارشی گفت: « این موشک ها برای نابودی اهداف و نیروهای دشمن در دریا طراحی شده است. سردار مجید بکایی به عنوان مشاور وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح هم گفت : « پس از آزمایش اول این موشک ها، ما شاهد عقب نشینی ناوگان دریایی آمریکا در خلیج فارس بودیم.»
حزب الله
در اوایل دهه 1980م، برای کمک به ایجاد مقاومت علیه اشغالگری اسرائیل ، مقامات سپاه پاسداران به لبنان فرستاده شدند. در ان دوران ایران نه تنها در لبنان نفوذی نداشت بلکه درگیر جنگ مرگبار با صدام حسین عراق بود. درک تصمیم نفوذ در لبنان یک نبوغ استراتژیک به نظرمی رسد زیرا حزب الله هدیه ای است که در راستای اهداف ایران عمل می کند. حزب الله بارها ثابت کرده که موثرترین و قابل استفاده ترین، در زرادخانه ایران است. پس از تهاجم آمریکا به عراق در سال 2003، از حزب الله برای آموزش گروه های شبه نظامی شیعه عراق استفاده شد و همچنین آن ها به آموزش حوثی ها در یمن هم پرداخته اند. همچنین از سال 2011م حزب الله در حفظ دولت بشار اسد نقش تعیین کننده ای داشته است.