شايد هنوز كنشگران در دو راهي شك و ترديد به سر ميبرند و همچنان اندكي از اين درك تلخ و حقيقت دردناك دورند كه سوريه پس از اسد ديگر سوريه نخواهد بود. بايد همچنان يادآور شد كه تهديد تروريسم جدي است و راه گريزي ندارد و بايد تروريسم را در همان سوريه ريشهكن کرد. بايد بازيگراني چون عربستان و تركيه و در كنار آنها غرب كه همچنان چشم اميد به سقوط اسد از صحنه قدرت دوختهاند و شرايط ديگري را در سوريه درگير جنگ و تروريسم خواستارند و روياهاي كذب و منفعتجويانه خود را در منطقه و سوريه دنبال ميكنند مواضع خود را جهت دستيابي به يك راه سازشگرايانه و برقراري صلح و ثبات در سوريه بيثبات و منطقه ناامن تعديل بخشيده و تن به پذيرش سوريه با حكومت اسد بدهند، حقيقت منطقه را بپذیرند، از بلندپروازی واهی منفعتطلبانه که منطقه را به آشوب میکشد بپرهیزند و راهي معقول و مشاركتجويانه براي رهايي از بحران تروريسم جستوجو كنند. همه آنچه از نظر ميگذرانيد گفتوگوي آرمان با داوود هرميداس باوند تحليلگر مسائل بينالملل پيرامون آينده سوريه بدون اسد، نشست آتي وين با حضور نمايندگان موافق و مخالف اسد در اتريش، روابط تهران و ریاض و در نهايت آينده خاورميانه است. رئيسجمهور روحاني در روزهاي اخير از مذاكراه با برخي از كشورهاي عربي و عربستان سخن به ميان آورد، آيا امكان تعامل تهران و رياض با توجه به مواضع تند وزير خارجه عربستان پس از نشست وين 2 در مقابل وزير خارجه ايران وجود دارد؟توافق عمومي در مسأله سوريه بر اين است كه بحران سوريه بايد از طريق ديپلماسي حل و فصل شود. عربستان و تركيه و كشورهاي خليج فارس كه پيش از اين مخالف حضور در نشستهاي مربوط به سوريه بودند، اكنون پذيرفتهاند كه در كنفرانس وين شركت كنند. به هرحال با گذشت زمان همگان تاكيد بر حفظ تماميت ارضي سوريه دارند. ايران از ابتدا اين موضع را رسما اعلام كرده بود. لازم است حكومتي مبتني بر دموكراسي در سوريه حاكم شود و در نتيجه آن يك دولت ائتلافي در آنجا به وجود آيد و روند انتخابات با نظارت سازمان ملل درسوريه صورت گيرد. اختلاف مذاكرهكنندگان بر سر حضور يا بركناري بشار اسد از صحنه قدرت بوده است.تا چندي پيش غربيها و كشورهاي منطقه خواهان اين بودند كه بشار اسد از قدرت كنارهگيري كند ولي امروز ميخواهند كه اسد تا مدتي در قدرت باقي بماند تا بتوان وضعیت را بهتر سامان داد. برخي از بازيگران حاضر در كنفرانس معتقد بودند كه بشار اسد بهطور كل بايد از صحنه خارج شود اما روسيه و ايران نظرهاي كاملا متفاوتي با غرب، عربستان و تركيه داشتند. عربستان خروج مشاوران و كارشناسان ايراني را از سوريه يكي از شرطهاي لازم ميدانست. ولي امروز حضور ايران پذيرفته شده و قرار است در هفتههاي آينده نشست ديگري در راستای مذاكرات طرفين در وين اينبار با حضور نمايندههاي موافق و مخالف سوري برگزار شود. براي اينكه كنشگران بتوانند به يك نتيجه معقول و مناسب درباره بحران سوريه دست پيدا كنند، بايد طرفها موضع خود را تعديل ساخته تا به يك سازش منتهي شود.
روابط ايران و عربستان در پرتو بحرانهاي منطقه در آينده چگونه خواهد بود؟ بحران در رابطه ايران و عربستان مدتي است كه پديدار شده بهويژه درباره يمن. عربستان، ايران را متهم به دفاع از حوثيها ميكند و همين طور درباره بحرين نيز اظهارنظرهاي اينچنيني دارد. لذا وزير خارجه جديد آلسعود که پيش از اين سفير عربستان در واشنگتن بوده و خارج از خانواده سعودي بوده است، در برخي موارد اظهارنظرات تندي درباره ايران نيز ابراز داشته است. به هر حال روابط تيرهاي كه ميان ايران و عربستان وجود دارد و بهویژه حوادث پیش آمده در منا مزيد بر علت شده و روابط را به سمت و سوي دشواري كشانده است. اما به هر روي واقعيتهايي چون مسائل جغرافيايي را نميتوان ناديده گرفت. به هر حال همه كشورهاي منطقه ناگزيرند جدا از مسائل سياسي و اختلافات فرهنگي با يكديگر كنار آيند. بايد تلاش شود تا مباني اختلاف برطرف شده و به هر حال مشكلات منطقه بهويژه مسائل سوريه، مورد تاييد شركتكنندگان در مذاكرات قرار بگيرد. به عبارتي بايد همه بازيگران حاضر در صحنه به يك راهحل مشترك درباره بحران سوريه دست يابند. عربستان با انجام اقداماتي عليه ايران سعي كرد قيمت نفت را با افزايش صادرات خود كاهش داده و ايران را تحت فشار قرار دهد. روابط تيره تهران و رياض در عين حال يك رقابت منطقهاي جهت احراز جايگاه ميان ايران و تركيه، مصر، عربستان در منطقه است. تركيه و عربستان به دنبال ساقط کردن رژيم اسد و افزايش نفوذ خود در منطقه بوده و ايران نيز به جانبداري از دولت بشار اسد در سوريه پرداخته است. به هر حال يكي از دلايل اين اختلافات رقابت ميان سه كشور براي احراز جايگاه مطلوب در منطقه بوده است. مشكلات منطقه بايد به ترتيب قابل قبولي مورد حل و فصل قرار گيرد. اگر مسأله بحران سوريه حل شود فضا براي تجديدنظر مساعدتر خواهد بود و در هر حال عربستان هم بايد از اين اظهارنظرات تند و افراطگونه خود خودداري كند. در مقابل اظهارنظرهاي آنچناني از سوي برخي كنشگران صاحب نفوذ مطرح ميشود. منافع منطقه و جهان اقتضا ميكند كه اختلافات فيمابين به نحو مطلوبي پايان يابد. در روابط ميان تهران و عربستان نميتوان واقعيت جغرافيايي را ناديده گرفت. باید راهحلی برای برونرفت از این مسأله یافت. تهران و رياض ناگزیر به تعامل با یکدیگرند.
علت ورود روسها به معادلات سوريه چيست؟ آیا مخالفان اسد و غرب در مقابل تغييرات پيش رو ممكن است موضع خود را تغيير دهند؟ اكنون مسأله غيرقابل انكار بحران گروههاي افراطي در منطقه مانند داعش، جبهه النصره، القاعده، طالبان و الشباب است. گروههای افراطی با داعش همسو شدهاند و منطقه را به آشوب و جنگ کشاندهاند. در ابعاد فرامنطقهای نیز میتوان به بوكوحرام در نيجريه و الشباب در سومالي منطقه اشاره کرد. بنابراين رويداد حدود 2000 نفر از چچنيها از روسيه به سوريه روي آوردند. مسأله تروريسم بينالمللي بسيار گسترده است و مبارزه با تروريسم موضع همه منطقه و جهان است. در ظاهر امر ميان تهران و غرب ائتلاف و قراردادي جهت مبارزه با تروريسم صورت نگرفته ولي همسويي و موازنه منافع پديدار شده است. جان كري هم از روسها خواست كه درباره تروريستها يك خط مشي موازي ميان بازيگران منطقهاي و جهاني ايجاد شود اما پوتين سعي كرد كه از اين موضوع بهره ببرد و به صورت جديتري وارد مسأله سوريه شود. ورود روسها به منطقه و بهويژه سوريه بهطور كل فضاي ميداني سوريه را تغيير داد. اكنون مخالفان بشار اسد به اين نتيجه رسيدهاند كه ورود روسيه به صورت جدي نميتواند نظرات مخالفان اسد را در آينده محقق سازد. بنابراين آنها ناگزيرند كه در نگرش خود تجديدنظري درباره سوريه به وجود آورند. آمريكا هم درباره ورود روسها به سوريه واكنشهاي چندان زيادي نشان نداده است. در مذاكرات وين 1 كه با حضور آمريكا، روسيه، تركيه و عربستان برگزار شد اقدامات روسها را در سوريه به نحوي پذيرفتند. روسیه در سوريه هدفش اين است که در مسائل خاورميانه، جايگاه گذشته خود را كه تا حدودي بيرنگ شده بود بازسازی كند و بتواند در فعل و انفعالات منطقه نقشي براي خود احراز كند، زمينه داد و ستد و كسب امتياز را از غرب به دست آورد و در نتيجه آن فشار غرب در اوكراين و تحريمها را به تدريج تضعيف و بيرنگ سازد. به عبارتي با يك تير دو نشان بزند؛ به نحوي هم به خاورميانه بازگردد و سهمي در منطقه داشته باشد و در نتيجه همكاريهاي خود امتيازاتي كسب كند و بازتاب اين امتيازات فشار غرب در مسأله اوكراين كاهش جدي بدهد.
آمريكاييها بارها اعلام كردهاند كه ممكن است ما نيروي زميني محدودي به سوريه وارد كنيم. با توجه به بحران موجود در سوريه نيروي زميني عملا در سوريه ميتواند كاري از پيش ببرد؟نيروهاي آمريكايي كه وارد سوريه ميشوند به عنوان كارشناس آموزشي شروع به فعاليت ميكنند و به عنوان نيروي زميني در زمين سوريه فعاليت نميكنند كه در نهايت به سختتر شدن شرايط و تشديد درگيري منجر شود. آمريكا هم در حقيقت چون مخالفان حزب جمهوريخواه، بهويژه سناتور مكين، شديدا از دولت اوباما انتقاد به عمل آوردند اوباما هم با توجه به ورود روسها و براي اينكه قدري نيرو و نفوذ روسها را در سوريه خنثي كند، تقريبا حدود 500 نفر براي آموزش به سوريه خواهد فرستاد، تقريبا به همان تعدادي كه ايران كارشناس و مشاور به سوريه اعزام كرده است. پيش از اين ايالات متحده از مخالفان اسد حمايت به عمل ميآورد اما اينبار علت ورود واشنگتن به سوريه از موضع مبارزه با داعش خواهد بود.
موضع تركيه در آينده نسبت به سوريه را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ تركيه در ابتدا بدون چون و چرا از داعش حمايت كرد و نقل و انتقال تسليحات از تركيه صورت ميگرفت. تركيه از ابتدا به هر طریق ممكني خواهان سقوط بشار اسد بود ولي با گذشت زمان واقعيتهاي سوريه را درك كرد. در نتيجه بسياري از خواستههاي خود را نسبت به سوريه تعدیل كرده است. اخيرا ترکیه اعلام كرده كه بشار اسد براي مدت معيني بايد در قدرت باقي بماند. اين تعدیل زماني كه روسيه و غرب به سمت حل مسأله حركت كردند در تركيه به وجود آمد. تركيه اعلام كرده كه اسد بايد حداقل شش ماه در قدرت باقي بماند اما اگر ورق به نفع اسد برگردد، تركيه از اين نظر خود كوتاه خواهد آمد.
اگراسدسقوطکندچهاتفاقاتیدرسوريهرخميدهد؟ واقعيت اين است كه اگر اسد سقوط كند تمام شخصيتهايي همراه با اسد هم ديگر نميتوانند در سوریه در قدرت حضور داشته باشند. در نتيجه داعش در سوريه به قدرت خواهد رسيد. غربيها هم بهخوبي اين موضوع را درك كردهاند. بنابراين از ائتلاف صورت گرفته بايد نتيجهاي به دست آید كه ساختار حكومت فعلي سوريه و تماميت ارضی در سوريه حفظ شود.
واقعيت اين است كه اتفاقات خاورميانه تا به امروز به سمت رژيم صهيونيستي حركت نكرده است. چرا صهيونيستها از داعش و گروههاي تروريستي احساس خطر نميكنند؟ از 1980 تا به امروز اختلافات در ميان كشورها وجود دارد و از اين اختلافات رژيم صهيونيستي بيشترين استفاده را برده است. لذا صهيونيستها از درگيريهای خاورميانه خوشحال هستند و درآمدهاي مالي اعراب صرف تجاوز به خاک يكديگر ميشود. در جنگ اعراب با ايران در دوران جنگ تحميلي كشورهاي خليج فارس در آن زمان ششصد ميليارد دلار به عراق كمك كردند و از تجاوز عراق حمايت كردند و در زماني كه صدام به كويت حمله كرد نيز كويت و عربستان هزينههاي ائتلاف را برعهده گرفتند. اين موارد به نفع رژيم صهيونيستي بود، زيرا اين رژيم نميخواهد اعراب با يكديگر در صلح باشند و پيشرفت كنند. در سوريه تمام زيرساختها متلاشي شده است و ميراث فرهنگي در عراق و سوريه از بين رفته است. در يمن و بحرين هم مشكلاتي به وجود آمده است كه اين مشكلات تنها به نفع صهيونيستها است. در دهه هفتاد غربيها اوپك را قدرت چهارم جهان ميدانستند و حتي اعتقاد داشتند كه تمام افزايش قيمت نفت باعث شده كه بحران اقتصادي در اروپا به وجود بيايد ولي همين افراد و غربيها و صهيونيستها به راحتي توانستند اعضاي اوپك را دچار تفرقه كنند و به جاي اينكه در توسعه اقتصادي به يكديگر كمك كنند عاملي براي جلوگيري از توسعه يكديگر شدهاند كه يك نمونه آن شکلگیری داعش است. لذا در اين ميان رژيم صهيونيستي بهشدت منتفع شده و هيچ كدام از آشوبهای ایجاد شده در منطقه براي صهيونيستها مشكلي به وجود نياورده است. متاسفانه عربستان با صهيونيستها از نظر سياستهاي منطقهاي هم سو شده است. بنابراين تا بهحال اعراب از اتفاقات خاورميانه صدمه ديدهاند حتي تعدادي از كشورهاي عربي به صهيونيستها نزديك شدهاند.